هانیه فروتن
«در فاریاب اینکه یک دختر بایسکل سواری کند خیلی حرف بزرگی بود، برای همین هر وقت به تمرین میرفتم چادری میپوشیدم و از برادرم میخواستم تا محل تمرین، بایسکلم را انتقال بدهد.» این بخشی از گفتههای یلدوز هاشمی است که به تازگی به نمایندگی از افغانستان در رقابتهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس شرکت کرده است.
یلدوز هاشمی، دوچرخهسوار اهل افغانستان به تاریخ ۱۴ اسد در مسابقات بایسکلرانی جادهای المپیک با ۹۳ ورزشکار از کشورهای مختلف مسابقه داد. او در مسابقات تایم تریل انفرادی جادهای زنان رکاب زد و در بین ٣٥ شرکت کننده، جایگاه بیستوششم را کسب کرد.
یلدوز هاشمی با خواهرش فریبا هاشمی نخستین دوچرخهسواران زن اهل افغانستان هستند که جواز حضور در المپیک پاریس را کسب کردند.
یلدوز میگوید پس از پیروزی در یک رقابت دوچرخهسواری در سوئیس توانستند بورسیه المپیک ۲۰۲۴ پاریس را بدست بیاورند.
از یلدوز پرسیدم که چگونه دوچرخهسوار شد و چگونه به بازیهای المپیک راه یافت، او مسیر دشواری را ترسیم کرد: «اول یک تماشاچی بودم و میدیدم مردها در مسابقات بهعنوان یک دوچرخهسوار شرکت میکنند، با خودم گفتم چرا یک دختر و چرا خود من این کار را نکنم؟»
سوال خوبی است اما آیا به همین سادگی بود؟ یلدوز تمرینات دوچرخهسواریاش را در حویلی خانهشان در فاریاب آغاز کرد، آنهم با دوچرخهای از برادرش. بعدها بهدور از چشم خانواده در مسابقات محلی شرکت میکرد.
یلدوز اولین مدالش را بهعنوان دوچرخهسوار در سال ۲۰۱۹ با کسب مقام اول در یک مسابقهی محلی دوچرخهسواری بهدست آورد، آنهم با دوچرخهای که از دوستش قرض گرفته بود.
این دوچرخهسوار جوان میگوید، تمام این مراحل ابتدایی را در فضایی از ترس و تهمتهای بیجا پشت سر گذاشته است. به گفتهی خودش «کیلومترها راه را پیاده طی میکردم تا به یک جای برسیم که کسی متوجه تمرین کردنم نشود.»
روایت یلدوز از فرایندی که او را تبدیل به ورزشکار کرده به اتفاقات کاملا غیرورزشی ختم میشود. تمریناتش در جادههای کابل و تهدیداتی که هر روز متوجه خود یا خانوادهاش میشد. تمرینات در جادههای فاریاب که تهدید به اشکال خشنتری اعمال میشد؛ رانندگان با موترهای خود او را از جاده خارج میکردند، فحش میدادند. اطرافیانش به مادر یلدوز میگفتند که «این بیشرمی، که دخترت بایسکل سوار میشود باید تمام شود.»
اما ظاهرا هیچ کسی نمی توانست مانع رسیدن یولدوز به اهدافش شود، او با شرکت در در مسابقات(tour-de Bamyan ) که در سال ۲۰۲۰ برگزار شده بود، توانست با کسب مقام اول، عضویت تیم ملی افغانستان را بهدست بیاورد.
حسین محمدی یکی از دوچرخهسواران آماتور ولایت بامیان که خود در این مسابقات حضور داشته، به رخشانه گفت: «وقتی خبر شرکت یولدوز و خواهرش در این رقابتها بین شرکتکنندگان پخش شد، همه تعجب کرده بودند که از ولایتی مثل فاریاب با آن همه محدودیتها در برابر زنان و باورهای زنستیزانه نسبت به ورزش دختران، چگونه آنها موفق به اشتراک در چنین مسابقاتی شدهاند؟»
یلدوز پس از عضویت در تیم ملی دوچرخهسواری، به کابل آمد و بعد از آن در مسابقات ولایتی شرکت کرد، مدالهای بیشتری گرفت که بعدها دستکم خانوادهاش دیگر مانع سر راهاش نبود: «بایسکلسواری من حتا حیثیت قومی پیدا کرده بود، مادر و پدرم تهدید دریافت میکردند که دخترت از بازی کردن با آبروی قوم دست بکشد.»
یلدوز همواره در لابلای صحبتهایش از آزار و اذیت، دشنامهایی که مردم محل تحویل او میدادند، سخن میزند: «در سرک قرغه کابل با موتر و در فایاب هم با ریکشاه به من ضربه زدند و از جاده منحرفم کردند. شاید آسیب فیزیکی جدی ندیده باشم اما روح و روانم همیشه آسیب میدید.»
این ورزشکار جوان در میان تمام این خاطرات تلخی که به عنوان یک دختر دوچرخهسوار از افغانستان در خاطر دارد، از مربیاش «بابه سردار» با خوشحالی یاد میکند: «او تنها کسی بود که مورد حمایت و تشویق قرارم میداد، همیشه در تمرینات به من روحیه میداد، حضورش حتی بیشتر از قبل انگیزهی ادامه دادن را برایم خلق میکرد و هر بار با برخورد نامناسب دیگران مواجه میشدم، حرفهای بابه سردار بود که نامیدی را از دلم دور میساخت.»
یولدوز آرزوهای بلندی برای خود و دنیای ورزشیاش داشت. او میخواست به نمایندگی از افغانستان در مسابقات بیرون مرزی شرکت کند. در همان روزهایی که ولایات یکی پس از دیگری بهدست طالبان سپرده میشد، یولدوز و همگروهیهایش در جادههای کابل برای شرکت در رقابتهایی که قرار بود به میزبانی پاکستان برگزار شود، آمادگی میگرفتند. به قول او: «به بازوهای توانمند نیروهای دفاعی افغانستان باور داشتیم، اما معاملهگران به همه خیانت کردند.»
با فرو پاشی نظام، سقف آرزوهای یولدوز در کشورش از هم پاشیده شد. بعد از سقوط کابل، او و خواهرش نیز مثل هزاران دختر دیگر مجبور به مهاجرت شدند. آنها که اکنون پناهندگی ایتالیا را دارند، در فضای امنتر از زادگاهشان، به دنبال رویاهایشان رکاب میزنند.
یولدوز این روزها برای شرکت در مسابقات بینالمللی دیگری که قرار است در سوئیس برگزار شود، آمادگی میگیرد.
یلدوز میگوید، در تمام مسابقهها به دنبال گوش شنوایی برای این پیام است که دختران در افغانستان از حق ورزش، تحصیل، کار، تفریح و همهی حقوق اساسیشان محرومند: «قبل از اینکه به پیروزی فکر کنم، به اینکه باید صدای خفه شدهی بیست میلیون زن باشم میاندیشم و به همین هدف در المپیک شرکت کردم.»