حوا جوادی
چین یکی از پیشرفتهترین و موفقترین نظام کنترل اجتماعی را دارد. طی هفت دهه که از عمر سیاسی چین کمونیستی میگذرد، حزب کمونیست این کشور توانسته است که همهی مخالفتها و شورشها را با موفقیت سرکوب کند. استفاده از فنآوری مدرن برای رخنه به حوزههای خصوصی، دست حزب کمونیست را در کنترل دقیق حتا در خصوصیترین حوزههای زندگی شهروندان چینی باز گذاشته است. با این هم، نظامهای سرکوبگر و استبدادی دارای خلاها و حفرههایی اند که نیروهای خلاق میتوانند با تمرکز بر آنها هرازگاهی این نظامها را به چالش بکشند.
پرداختن به مبارزات برابریطلبانهی پنج فمینیست چینی از آن رو اهمیت دارد که این پنج دختر جوان یکی از سرکوبگرترین و موفقترین نظام استبدادی در جهان را به چالش کشیده است. آشنایی با شیوهها و تاکتیکهای آنها در مبارزه کمک میکند تا بفهمیم که نقطهضعفهای نظامهای سرکوبگر در کجاست؟ چگونه میشود در شکافهای موجود در حاکمیت مبتنی بر زورگویی نفوذ کرد و از آن به نفع برابریطلبی و آزادیخواهی استفاده کرد؟
چه شد که ماجرای پنج فمینیست شروع شد؟
حزب کمونیست چین در آغاز یکی از پیشگامان برابری جنسیتی بود و از این لحاظ تا دهه ۱۹۹۰ میلادی موفقیت چشمگیری در عرصه فراهم کردن فرصتهای شغلی برای زنان و جذب آنان در ادارات دولتی داشت. از دهه ۱۹۹۰ که چین اصلاحات اقتصادی را روی دست گرفت، در نخستین اقدام، قانون برابری جنسیتی که براساس آن زنان باید در همه عرصهها فعالیت میکرد را لغو کرد.
این اتفاق سرآغازی شد برای ظهور اشکالی از نابرابریهای مبتنی بر جنسیت. بهطور نمونه، لتا هونگ فینشر در کتاب «زنان ترشیده: تجدید حیات نابرابری جنسیتی در چین»[۱] نمونههای متعددی را از بهحاشیه کشیده شدن زنان در عرصههای مختلف، بهخصوص در بخش اقتصاد، ارایه میکند. مطابق یافتههای او، در سال ۱۹۹۰ متوسط درآمد زنان برابر با ۷۷.۵ درصد درآمد مردان بوده است. این درحالی است که در سال ۲۰۱۰ این فاصله به مراتب بیشتر میشود و متوسط درآمد زنان برابر با ۶۳.۷ درصد درآمد مردان میشود.
افزایش نابرابری میان مردان و زنان در حوزه اقتصاد به سایر حوزههای زندگی نیز سرایت میکند و در نتیجه، شکاف جنسیتی در ابعاد مختلف افزایش مییابد. با تمرکز سیاستهای حزب کمونیست چین بر خانواده، فشار بر زنان افزایش مییابد و مرحله به مرحله زنان به نفع مردان از فرصتهای زندگی کنار گذاشته میشوند. در نتیجه، از سال ۲۰۰۷ به بعد رسانههای دولتی فشار شدیدی را بر زنان مجرد اعمال میکنند و با برچسب «زنان ترشیده» از آنان با تحقیر و تمسخر یاد میکنند.
در سوی دیگر، با بالابودن سطح تحصیلات زنان و حضور دختران چینی در دانشگاههای جهان، رفتهرفته مقاومت در برابر این نابرابری جنسیتی سیستماتیک آغاز میشود و زنان در قالب الگوهای فمینیستی کارزارهای خلاقانه را برای دفاع از مطالبات خود به راه میاندازند. بر مبنای گزارش «مجله شورشگران» در سال ۲۰۱۲ نزدیک به صد زن و دختر فارغالتحصیل دانشگاهها فعالیتهای فمینیستی را از طریق هنرهای نمایشی شروع کردند.
آنها برای مبارزه با نابرابری، اغلب سوژههای غیرسیاسی انتخاب میکردند. این سوژهها عبارت بودند از خشونت خانگی، آزار و اذیت جنسی، تبعیض جنسیتی در اشتغال، نابرابری جنسیتی در راهیافتن دانشجویان دختر به دانشگاهها و کمبود توالت زنانه در سطح شهرها. این سوژهها با آن که به ظاهر غیرسیاسی به نظر میرسیدند؛ اما به زودی ابعاد سیاسی پیدا کرده و با حساسیت دستگاههای دولتی مواجه شدند.
پنج فمینیست خلاق
در میان مجموعه فعالیتهای فیمینستی، پنج دختر جوان لی میز، ژینگ چوران، وی تینگتینگ، وورانگرانگ و وانگ من، دست به ابتکاراتی زدند که بسیار موفقتر از سایر فعالیتهای فمینیستی بود و به سرعت توجه افکار عمومی در داخل و خارج از چین را به خود جلب کرد. یکی از این ابتکارات، راهاندازی کارزار «اشغال توالت مردانه» در سال ۲۰۱۲ بود. این اقدام در راستای جلب توجه افکار عمومی و دولتمردان چینی به کمبود توالت زنانه در سطح شهرها بود.
برای اجرای این کارزار، آنها توالتهای مردانه را در شلوغترین اماکن شهر گوانژو انتخاب کرده و در آنجا تحصن میکردند. از آنجا که این ابتکار عمل، نظم روزمره و پیشپا افتاده اما در عین حال نابرابر و زنستیزانه را بهم میزد به سرعت توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. این رفتار به ظاهر خشمگینانه و نامتعارف از منطق مستحکم و قوی برخوردار بود. نه تنها زنان که بسیاری از مردان چینی هم از این اعتراضات حمایت کردند. با فراهم شدن پوشش مطبوعاتی، دولتمردان تحت فشار قرار گرفتند تا برای زنان توالت بیشتری در سطح شهر بسازند.
جلب توجه افکار عمومی به کمبود توالت زنانه راه را برای طرح مسایل نابرابریهای مبتنی بر جنسیت در جامعه بسته و توتالیتر چین باز کرد. ضمن آن که زنان نیز از قدرت خویش بهعنوان نیروی فشار آگاه شدند و رفتهرفته زمینه برای طرح انواع و گونههای مختلفی از نابرابری مبتنی بر جنسیت و نقش دستگاه سلطه در ایجاد، تثبیت و استمرار این نابرابریها فراهم شد. زنان فرصت یافتند تا روایتها و تجربیات خود از اشکال و فرمهای تبعیض جنسیتی را در فضای عمومی و شبکههای اجتماعی مطرح کنند و آنها را به خوراک مباحثات عمومی تبدیل کنند.
با جلب توجه افکار عمومی، دختران جوان دست به ابتکارات دیگری زدند و دامنه اعتراض به نابرابریهای جنسیتی را به موضوعات دیگری از جمله «ازدواج اجباری»، «آزار و اذیت جنسی زنان»، «خشونت خانگی» و «مسایل مرتبط با دگرباشان جنسی» گسترش دادند. در سال ۲۰۱۲، سه تن از این فعالان، برای جلب توجه به خشونت خانگی ناشی از ازدواج، نمایش رادیکال و خلاقی را اجرا کردند. آنها در روز ولنتاین لباسهای مخصوص عروس را خونآلود کرده و با نوشتن شعار «عشق آری اما خشونت نه» روی آن، در معابر عمومی ظاهر شدند.
با وجود زندگی در شهرهای مختلف، آنها نمایشهای خیابانی را هماهنگ اجرا میکردند. در سال ۲۰۱۵ در آستانه هشتم مارچ، روز جهانی همبستگی زنان، آنها برچسبهای متنوع با مضامینی مرتبط با خشونت خانگی، ازدواج اجباری و آزار و اذیت زنان در محیط کار آماده کرده و در وسایط نقلیه عمومی نصب کردند. با توجه به شهرت این پنج فعال حقوق زن، حزب کمونیست چین از افزایش توجه افکار عمومی به این کارزار و احتمال برگزاری تجمعات گسترده احساس خطر کرد و در نهایت پیش از هشتم مارچ در یک اقدام هماهنگ هر پنج فعال فیمینستی را در شهر گوانژو و شانگهای بازداشت کردند.
واکنشهای گستردهی داخلی و خارجی به بازداشت
بازداشت این پنج فعال حقوق زن همزمان شد با سفر تبلیغاتی، شیجینپینگ، رییس جمهور چین به نیویارک. او در آنجا همراه با سازمان ملل میزبان مشترک اجلاس مرتبط با حقوق زنان بود تا بیستمین سالگرد کنفرانس جهانی پکن در مورد زنان را تجلیل کند. خبر بازداشت و واکنشهای گسترده به آن در غرب، سفر شیجینپینگ را به شدت تحت شعاع قرار داد. کارزار هشتگ #پنجزن-را-آزاد-کنید #FreeTheFiveبه سرعت در توییتر، انستاگرام و فیسبوک شهرت و محبوبیت جهانی یافت و چین از سوی مجامع دیپلماتیک از جمله اتحادیه اروپا، امریکا، سازمان ملل و سایر نهادهای حقوق بشری تحت فشار قرار گرفت.
در شبکههای اجتماعی داخل چین نیز بحثهای زیادی بر سر چرایی بازداشت این پنج دختر و مسایلی که آنان برای آن مبارزه میکردند به راه افتاد. افکار عمومی، به ویژه زنان، برعکس آنچه حکومت تصور میکرد، درگیر دختران بازداشتی شد و برای سیاستهای حزب کمونیست در داخل و خارج از چین نتیجه ضدمطلوب در پی داشت. حکومت ناگزیر شد تا بعد از ۳۷ روز آنها را به قید وثیقه آزاد کند.
شکنجه در بازداشتگاه: سرسختی، شجاعت، پایداری
دختران بازداشتشده در بازداشتگاهها به شدت شکنجه شدند. لتا هونگ فینشر، فعال فمینیستی، موفق شده است با دو تن از این دختران لی میزی Li Maizi و ژینگ چوران Zheng Churan، با نام مستعار «خرگوش عظیمالجثه» گفتوگو کند. او بخشهایی از تجربیات شکنجه را در مجله شورشگران منتشر کرده است.
در این گفتوگو، لیمیزی میگوید در مدت ۳۷ روز بلااستثنا هر روزه مورد بازجویی قرار گرفته است. شبها نمیگذاشتند که او بخوابد و از او خواسته اند که کارهای شاقه انجام دهد. ماموران حتا خانوادهی او را تحت فشار قرار دادند تا آنان از دخترخود بخواهند که دست از فعالیتهای فمینیستی بکشد.
با این حال، لی میزی میگوید، برای آنکه روحیه خود را نبازد، هر روزه با خودش این سه کلمه را تکرار و تلقین میکرد «سرسختی، شجاعت، پایداری». او به بازجویانش میگفته است که شکنجهی شما اثری ندارد و او همچنان به راه خود ادامه خواهد داد.
خانم ژینگ چوران نیز میگوید که بازجویی در حدی آزار دهنده بود که موهای سر او در دوران ۳۷ روز ریخت. او میگوید بازجویان عینکاش را در دوره بازداشت از او گرفته بود و در نتیجه او قادر نبود محیط دوروبرش را به خوبی ببیند. پس از آزادی، او ماهها از پیامدهای روانی شکنجه رنج میکشید.
از سرگیری مبارزات
با این حال، شکنجه، جرمتراشی و ایجاد محدودیت تغییر در عزم این پنج فعال فمینیستی ایجاد نکرده است. آنها همچنان مبارزات خود را از جمله در قالب کارزار «من هم» Me Too در چین از سر گرفته اند. با این تفاوت که اینبار، آنها فعالیتهای خویش را روی حوزهها و قلمروهایی متمرکز کرده اند که ضریب خطر کمتری برای بازداشت و شکنجه داشته باشند.
ژینگ چوران در توضیح فعالیت خود پس از بازداشت میگوید: «در شرایط سیاسی که ما بسر میبریم، اشکال پذیرفته شدهی فمینیسم حول محور مسایل مرتبط با مصرفگرایی و نخبگان میچرخد. به لحاظ سیاسی، این محدودهها کمخطرتر است و فعالان بازداشت نمیشوند. با این حال باید راههایی پیدا کرد تا به زنان کمسواد، زنان کارگر و زنانی که مسایل متفاوتتری دارند دسترسی پیدا کرد.»
لی میزی نیز پس از فراغت از دانشگاهی در انگلیس دوباره به چین بازگشته است و در قالب کارزار «من هم» هر از چندگاهی یکی از مقامات بلندپایه حزب کمونیست را به چالش میکشد.
برای مطالعه بیشتر اینجا کلیک کنید.
[۱] Leftover Women: The Resurgence of Gender Inequality, Zed Books Ltd (2014).