حوا جوادی
جایگاه کنونی را که زنان در جوامع غربی دارند یک شبه و به سادگی بهدست نیامده است. در حالی که در بسیاری از کشورهای غربی، شکاف و تفاوت در پایگاه اجتماعی زنان و مردان به حداقل رسیده است، زنان در غرب همچنان بیوقفه برای بهدستآوردن برابری کامل مبارزه میکنند. در واقع، به موازات بهبودی شاخصهای توسعهی انسانی تلاشهای جنبش زنان در غرب نیز بیشتر شده و قلمروهای گستردهتری را در بر گرفته است.
یکی از کسانی که مبارزات او برای مساوات و برابری میتواند الهامبخش زنان افغانستان باشد، املین پنکهرست است. او از رهبران و پایهگذاران جنبش «سفروجت» suffragette است که در تاریخ مبارزات زنان نقطهی عطف به شمار میآید.
املین کی بود؟
املین پنکهرست Emmeline Pankhurst، فارغ از سایر ویژگیها، به خاطر عزم جزمش در دفاع از بهدستآوردن حق رأی برای زنان در انگلستان مشهور است. در سال ۱۹۹۹ مجله تایم نام او را در میان ۱۰۰ چهره برتر قرن بیستم و در کنار البرت انشتاین، مهاتما گاندی و فرانکلین روزولت قرار داده بود. مجله تایم در توصیف او نوشته بود که او جامعه را به گونهای تکان داد که دیگر امکان بازگشت به گذشته باقی نماند.
املین پنکهرست، مبارزی به شدت سرسخت و جسور بود. او برای رسیدن به اهدافش از شیوهها و ابزارهای مختلف استفاده کرد. از تاکتیکهای مسلحانه گرفته تا سخنرانیها، راهپیماییها و اعتصاب غذا. او بارها به زندان افتاد و از همانجا نیز مبارازات زنان را علیه انحصارطلبی مردان رهبری میکرد.
زندگینامه
املین در ۱۵ جولای ۱۸۵۸ در شهر منچستر انگلستان و در یک خانواده سیاستپیشه به دنیا آمد. پدرش در کنار درگیری سیاسی به هنرهای نمایشی نیز علاقه داشت و مالک یک سالن تیاتر بود. آشنایی املین با هنرهای نمایشی از طریق پدر بعدها به کار مبارزات سیاسی او آمد و او از این هنرها برای پیشبرد مبارزات سیاسی، بهرههای فراوان برد.
املین از همان دوران کودکی به خواندن اشتیاق زیادی داشت. در نه سالگی اودیسه هومر را خواند و مشتاق آثار جان بونیان (John Bunyan) بود. اما کتابی که بر او اثری ماندگار گذاشت، رساله سه جلدی توماس کارلایل درباره تاریخ انقلاب فرانسه بود.
با آنکه املین پنکهرست اهل مطالعه و کتابخوان بود اما از فرصتهای آموزشی برابر با برادران خود برخوردار نبود. خانوادهی او روی فرزندان پسر سرمایهگذاری زیادی کرده بودند. در عین حال، آنها عقیده داشتند که دخترانشان باید مهارتهای خانهداری و فرزندآوری را یاد بگیرند، هرچه زودتر ازدواج کنند و نباید سراغ کارهای دارای دستمزد بروند.
از آنجا که خانوادهی املین طرفدار حق رأی زنان بود، او نیز درگیر این موضوع شد. مادرش مرتب مجله «حق رأی زنان» را در یافت می کرد و املین از این طریق با موضوعات و مسایلی مرتبط با آن آشنایی پیداکرد. شوهر او نیز وکیل مدافع بود و از مبارزات زنان برای داشتن حق رأی دفاع میکرد.
بعد از ازدواج، املین در مدت ۱۰ سال ۵ فرزند به دنیا آورد. دو دختر اول او، کریستابل و سیلویا بعدا راه او را ادامه دادند. کریستابل خود به یکی از چهرههای مهم دفاع از حق زنان تبدیل شد و سیلویا بیشتر به خاطر پشتپا زدن به قیدوبندهای اجتماعی و گرایشهای شدید سوسیالیستی آوازه پیدا کرد.
پس از مدتی که املین و شوهرش ریچارد به لندن نقل مکان کردند، آنها در حوالی میدان راسل ساکن شدند. دیری نگذشت که خانهی آنها به پاتوق روشنفکران و فعالان سیاسی از طیفهای مختلف تبدیل شد؛ از سوسیالیستها، معترضان، آنارشیستها گرفته تا فعالان حقوق بشر، رادیکالها، متفکران آزاد و کسانی که برای حق رأی زنان مبارزه میکردند. در کنار اینها، املین به تزیین داخلی خانه، به لباسپوشیدن مرتب، نظم و آراستگی نیز اهمیتی زیاد میداد.
مبارزات سیاسی
مبارزات سیاسی املین پنکهرست در قالب سازمانها و گروههای مختلفی صورت گرفته است. ویژگی اصلی این مبارزات این است که همهی آنها در امتداد یک خط سیر رو به تکامل و در مسیر هدف اصلی صورت گرفته است. در واقع، املین فرمها و قالبهای مختلف مبارزاتی را برای رسیدن به هدف واحد آزموده است.
۱. اتحادیه امتیازات زنان
نخستین تشکل سیاسی که املین پنکهرست در تأسیس آن نقش داشت، اتحادیه امتیازات زنان Women’s Franchise League بود. او این اتحادیه را در سال ۱۸۸۹ با همکاری شوهرش پایهگذاری کرد و خواهان حق رأی برای همهی زنان، اعم از زنان متأهل و مجرد شد.
سازمان سیاسی اتحادیه امتیازات زنان در زمره سازمانهای رادیکال قلمداد شد، چرا که اعضای آن فراتر از حق رأی خواهان برابری زنان در موضوعاتی همچون طلاق و میراث نیز بودند و میخواستند با سازمانهای سوسیالیستی ائتلاف کنند. این خواستهها در جامعه محافظهکار آن زمان، شورش آشکار علیه نظام مردسالار خارج از ساختار قدرت سیاسی به شمار میآمد و طبیعی بود که اعضای این سازمان متهم به براندازی نظام خانواده و ایجاد هرج و مرج در جامعه شوند. با افزایش انتقادات از اقدامات رادیکال این سازمان، شماری از چهرههای برجسته از آن جداشدند و در نهایت این گروه پس از یکسال از هم پاشید.
۲. حزب مستقل کارگر
هزینه بالای زندگی در مرکز لندن و کسادی کاسبی ریچارد باعث شد که آنها از لندن دوباره به منچستر برگردند. املین در آنجا، به رغم موانع بسیار، سرانجام توانست عضو حزب مستقل کارگر شود. او با شور و هیجان زیادی در این حزب فعالیت میکرد. به روایت کریستابل، املین تصور میکرد که در قالب این حزب هر کجی و ناراستی سیاسی و اجتماعی را میشود اصلاح کرد.
در حزب مستقل کارگر، او مامور رسیدگی به تهیدستان و افراد فرودست جامعه شد. کار او توزیع پوشاک و موادغذایی به افراد بینوا بود. این فرصت زمینهای شد برای این که املین با میزان فقر و آلام افراد تهیدست جامعه از نزدیک آشنا شود. او بعدها از آن دوره بهعنوان منبع اصلی الهام برای مبارزات بعدیاش یاد کرد. او پس از لمس نکبت کمرشکن در جامعه از نزدیک، بلافاصله وارد عمل شد و خدمات زیادی را برای رفع نابرابریها و ارایه خدمات به فقرا و تهیدستان انجام داد. این کار محبوبیت گسترده برای او ایجاد کرد.
در سال ۱۹۰۳ پس از آنکه او شوهرش ریچارد را از دست داده بود، به این نتیجه رسید که دوره حرافیها، وعده و وعیدها در مورد حق زنان از سوی اعضای پارلمان و احزاب سیاسی به پایان رسیده است. به نظر او، احزاب ماموریتها و برنامههای عمل متنوعی دارند و حق رأیدهی زنان تنها یکی از آنهاست. او به این نتیجه رسید که این اقدامات بیفایده است و باید به مبارزات و فعالیتهای مؤثرتری روی آورد.
۳. اتحادیه اجتماعی و سیاسی زنان
در ماه اکتبر سال ۱۹۰۳ او سازمان سیاسی را پایهگذاری کرد که عضویت آن فقط به روی زنان باز بود و شعار آن «عمل به جای حرف» بود. نام این سازمان را اتحادیه اجتماعی و سیاسی زنان گذاشت. تأسیس این اتحادیه، بعدها نقطهی عطفی در تاریخ مبارزات زنان برای رسیدن به برابری شد. در بدو تأسیس، آنها به اشکال مبارزات عاری از خشونت از جمله برگزاری تجمعات، راهپیمایی، انتشار شبنامه و تشکیل پارلمان نمادین روی آوردند.
در ۱۲ می ۱۹۰۵ وقتی لایحه حق رأی زنان در پارلمان از دستور کنار گذاشته شد، اعضای اتحادیه اجتماعی و سیاسی زنان تظاهرات خشمگینی در برابر پارلمان برگزار کردند. این تظاهرات هرچند توسط پولیس با خشونت سرکوب شد اما در جلب توجه افکار عمومی بسیار مؤثر بود. به نظر املین، برای نخستین بار بود که سازمان سیاسی او در افکار عمومی به عنوان یک حزب جای پا باز کرد. او سپس در یک سخنرانی، خطاب به زنان گفت :«حالا ما نیروی سیاسی به شمار میآییم. باید وارد معادلات سیاسی شویم.»
ادامه دارد…