الیاس احمدی
حساب روزهای بارانی را دقیق نمیداند؛ ۴۰ یا ۵۰ شبانه روز. اما برای دهقانی که سیل، زحمت یک سالهاش را نقش بر آب کرده، حساب روز چه فرقی میکند. خوب میداند که دمار از روزگارش در آمده و دار و ندار خود را از دست داده است.
نامش جمعهخان است. مرد ۶۱ سالهای که از کار، دستانش پینه بسته است. میگوید، با چندین ماه زحمت شبانه روزی، امید به گندمهایش بسته بود تا شکم خانوادهاش از آنطریق سیر شود.
زمانی که خشم طبیعت از راه رسید، او در حال برداشت دست رنج خود بود. سیل همهی گندمهایش را خراب کرده است. هنوز داس بر دست، خوشههای گندم را از میان گل و لای این طرف و آن طرف پهلو میدهد.
جمعهخان نمیداند که امسال نان خانوادهی شش نفری خود را چگونه تامین کند.
نابودی ۸۰ درصدی حاصلات زراعتی در مالستان
به گفتهی مردم، بارانهای شدید و سیلهای پیاپی در هفتهی گذشته حدود ۸۰ درصد حاصلات زراعتی مردم در ولسوالی مالستان ولایت غزنی را از بین برده، جادههای خاکی این ولسوالی را از صدها جای تخریب و در بسیاری جاها مسیر رفت و آمد مردم را مسدود کرده است.
کلیپهای ویدیویی که از سیلاب در ولسوالی مالستان ولایت غزنی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، نشانگر خسارات گسترده در مناطق مختلف این ولسوالی است.
هرچند هنوز از تلفات جانی سیلابها در مالستان اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ اما تخریب جادهها باعث شده است که دستکم در یک هفته یک کودک مریض در راه رسیدن به شفاخانههای ولسوالی جاغوری ولایت غزنی جانش را از دست دهد.
در ولسوالی مالستان که زندگی مردم به زراعت و مالداری وابسته است، بارندگی و سیلابهای یکونیم ماه اخیر، خطر بزرگتری را بهوجود آورده است.
مردم نگرانند که قحطی در راه است؛ بهگفتهی شماری از باشندگان و سالمندان مالستان، این قحطی جان انسان و حیوانات اهلی را در این ولسوالی به خطر خواهد انداخت.
در چهارمین روز رسیدنم به مالستان، در فرصت اندکی که باران بند میآید، به قریه «موکلَی»، در نزدیکی «میرآدینه» مرکز ولسوالی مالستان میروم.
دانههای گندم از میان خوشههای خیس شده در آب باران و سیل، دوباره جوانه زده است. این جوانهای است که برای دهقانی مثل جمعهخان پیام گرسنگی دارد.
جمعهخان از ساکنان ساحه «موکلَی» است. او میگوید، میداند که گندمها دیگر قابل استفاده نیست، اما به این امید دوباره آن را آفتاب میدهد که بتواند خوراک حیواناتش را که تنها منبع تامین روغن خانواده است، تامین کند.
جمعهخان میگوید: «از تو چه پنهان، یک گاو داریم که در هفته یکی دو بار نان ما رَ تر میکنه. دیگه یک چَقَک (قطره) روغن هم از بازار خریده نمیتانیم. همینا رَ بهخاطر کاه همو جمع میکنم.»
جمعهخان، از خود زمینی ندارد. او به کمک دو دختر و همسرش روی زمین دیگران زراعت میکند. نصف حاصلات زراعتی را به صاحبزمین میدهد.
جمعهخان در جواب اینکه برای خوراک خود و خانوادهاش با وضعیت پیش آمده چه میکند، ابتدا بغض میکند. با فرو بردن بغض خود میگوید: «خدا. تنها امید به خدا دارم. شاید کمکی برسه. به حساب حاصلات ،خدا شاهد است که یک پاو خوراکه هم نداریم.»
افغانستان در هفتههای گذشته شاهد سیلابهای زیاد و مرگباری بوده است. حکومت طالبان از جامعه جهانی در خواست کمک فوری به سیل زدگان کرده است.
روایت جمعه خان از خشم طبیعت که دامن زندگیاش را گرفته، سرنوشت خانوادههای زیادی در مالستان است. مردم در ولسوالی دورافتادهی مالستان عمدتا فقیر و زندگی وابسته به زراعت و مالداری دارند.
زن ۵۰ سالهی دیگری نیز میگوید، سیلابها زندگیاش را تلخ کرده است. او ترجیح میدهد خود را معرفی نکند. اما میگوید که در بارندگیها و سیلابها، دار و ندارش که مقداری گندم بود با زمینش یکجا تخریب شده است. او میگوید، سهسال پیش همسرش در اثر سکته مغزی جانش را از دست داده است.
او پس از مرگ همسر، با کمک قطعه زمینی که در آن گندم میکاشت و به کمک شیر یک راس گاو، هزینه زندگی خود و فرزندانش را تامین میکرد. اما سیلاب از زمینش قطعهی پر از سنگی ساخته و حتا برای گاو شیری خود هم علف ندارد.
اکنون غیر از یک بوجی آرد و یک بوجی برنج که کمک دریافت کرده، هیچ چیزی برای خوردن ندارد. «برنج رَ هیچ باز نکدیم. روغن هیچ نیست که یک چاشت دیگ کده همی دخترا و بچای خوره یک شکمسیر برنج میدادم.»
پیرمرد ۶۵ ساله، ریزنقش و شیرین زبانی که صبح روز پنجشنبه (۳ سنبله) تازه از بازار برگشته است. او میگوید، نتوانسته به قیمت ۳۰ افغانی چای خشک برای خانوادهاش از بازار خرید کند.
با من همراه میشود. خسارات وارده بر زمینها و حاصلات زراعتی روستای مزارِ ساحه موکلَی را نشان میدهد. او خود نیز باشنده همین روستا است.
نامش رمضان است و سرپرست یک خانوادهی ده نفری. به گفتهی رمضان، بارندگیها و سیلهای ناشی از آن نه تنها حاصلات امسال را از بین برده، بلکه در بسیاری از ساحات مالستان زمینهای زراعتی را بهگونهای تخریب کرده که مردم قابلیت ساخت و استفادهی دوباره آنرا به هیچعنوان ندارد. او اضافه میکند: «کاش تنها حاصلات رَ خراب میکد، زمینها را برای همیشه از بین برده.»
گزارشگر رسانه رخشانه از قریههای مختلف مالستان دیدن کرده و با شمار زیادی از باشندگان قریهها صحبت کرده است. خرابیها و خسارات ناشی از سیلابها در حدی است که از صحبت باشندگان قریههای مختلف بر میآید که قطحی بزرگی در راه است.
«در مالستان مردم بدون اجل میمیرند»
ناوقت شب چهارشنبه (۲ سنبله)، در سومین روز رسیدنم به ولسوالی مالستان که بارانهای پیاپی، فرصت بیرون رفتن را نمیدهد، دو مرد میانسال، وارد هوتلی به نام «پنجستاره» در بازار میرآدینه میشوند.
از صحبتهای شان پیداست که یک زن از وابستگان شان را برای وضع حمل به درمانگاه آوردهاند. کودک همان شب از طریق جراحی سزارین متولد میشود، اما کودک و مادرش هردو وضعیت خوبی ندارند.
پس از حدود ۱۰ ساعت، به وابستگان زن خبر داده میشود که به خاطرکمبود امکانات در مانگاه میرآدینه، کودک باید به مراکز درمانی بهتر در ولسوالی جاغوری انتقال یابد. اما بدون نصب اکسیجن بهبینی کودک، انتقال او ناممکن است.
اکسیجن نیست. حدود ۱۰ ساعت دیگر سپری میشود تا اکسیجن از ولسوالی جاغوری به میرآدینه، مرکز مالستان برسد.
حدود ۲۰ ساعت پس از تولد که ضربان قلب کودک ضعیف شده است، یکی از همین مردان میانسال با کودک، در آمبولانسی بهطرف ولسوالی جاغوری حرکت میکند. آنها بهخاطر خرابی راه اصلی در روستای «ریگجوی» مالستان، راه فرعی را در پیش میگیرند. اما کودک در این مسیر جان میدهد.
هوتل محقر پنجستاره یکی از دو هوتل موجود در بازار میرآدینه، است که طالبان و نیروهای استخباراتی آنها به آنجا زیاد سر میزنند.
به خاطر حضور طالبان صحبت رسمی با هر دو ممکن نیست. اما یکی از آندو، در صحبت غیررسمی خود با اشاره به تلف شدن کودک میگوید: «اینجا مردم بیاجل میمیرند.» کنایه از محرومیت شدید مردم.