رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

روایت من از خشونت؛ «زیر لگدهای شان به هزاره بودنم فکر می‌کردم»

۵ قوس ۱۴۰۱
درمیان ترس و تردید؛ روز اول بازگشایی دانشگاه‌ها: «احساس کردم از دانشگاه زندان ساخته‌اند»

دانشگاه کابل: عکس: رسانه‌ی رخشانه.

ذکیه مهربان ( مستعار)

اشاره:‌ ۲۵ نوامبر از طرف سازمان ملل به عنوان روز جهانی  محو خشونت علیه زنان نام گذاری شده است. اما در افغانستان خشونت بر زنان در حال بیشتر شدن است. حتا قبل از طالبان، این کشور بالاترین میزان خشونت علیه زنان را در سطح جهان داشت. پس از حاکمیت دوباره طالبان، وضعیت از این هم بدتر شده است. خشونت علیه زنان هم از نظر آمار بلند رفته و هم متنوع شده است. در ادامه روایت‌هایی را می‌خوانید که از طرف زنان و دختران  به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان به رسانه‌ی رخشانه رسیده است. روایت‌های که نشان می‌دهند، دیگر خشونت بر زنان در افغانستان فردی نه؛ بلکه کتله‌ی است.

«روایت من از خشونت» (۲)

از دانشگاه که بیرون شدم همه بدنم در حالت بی‌حسی بود و هنوز نمی‌دانستم آیا افگار شدم یا نه؟ به خاطر لباس‌های پر از خاکم همه به طرف من می‌دیددند. حجاب سیاهی که به جبر طالبان پوشیده بودم پر از خاک، چادرم پر از خون و قهوه بود. در موتری مسافربری شهری کنار پنجره نشستم. شیشه باز بود و شمال سردی به رویم میزد و احساس سوزش در صورتم بیشتر می‌شد.

آن‌روز سه شنبه بود و مثل همیشه صبح زود بیدار شدم تا به دانشگاه بروم. ساعت اول در دانشگاه مضمون «سیاست» داشتیم و درس آن‌روز در مورد حکومت‌های فاشیسم بود. در صنف پنج طالب همصنفی ما بود و این باعث می‌شد تا هیچ‌وقت نتوانیم حرف‌های واقعی خود را بگوییم .

این مطالب هم توصیه می‌شود:

چهارمین گزارش دوره‌ای نقض حقوق زنان افغانستان به کمیته‌ی منع تمامی اشکال تبعیض علیه زنان سازمان ملل ارائه‌ شد

طالبان زندگی «عاطفه» را دوبار به خاک سیاه نشاندند

 آن روز با کمال احتیاط نظرم را درباره حکومت‌های فاشیستی بیان کردم و تا حد امکان طوری گفتم که آن‌ها به خودشان نگیرند. وقتی ساعت اول تمام شد، من برای خرید به کانتین دانشگاه رفتم. ناگهان در جلو دروازه ورودی کانتین از سوی هم‌صنفی‌هایم که طالب بودند، مورد حمله قرار گرفتم.

عکس: ارسالی به رسانه رخشانه.

آن‌ها چند نفره مرا می‌زدند. یکی شان که پیاله قهوه‌ی دستش بود، ریخت روی من. خوشبختانه آنقدر داغ نبود که مرا بسوزاند. هم مرا با لگد می‌زدند و هم ناسزا می‌گفتند.  همه جمع شده بودند فقط نگاه می‌کردند. من غرورم شکسته بود و حتا تاب گریه کردن را نداشتم. اول که لگد می‌زدند دردم می‌گرفت؛ اما بعد دیگر حتا درد را نمی‌فهمیدم. در آن وضعیت تنها کاری که کردم عینکم را از چشمانم برداشتم تا نشکند و داخل چشم‌هایم نرود .

صداهایی به گوشم می‌آمد که خیلی نامفهوم بود. فحش، ناسزا و خنده‌های شیطانی شان در هم آمیخته بودند. انگار کابوس وحشتناک می‌دیدم. فقط یک صدا را خیلی می‌شنیدم: « هزاره خر.» زیر لگدهای شان داشتم به هزاره بودنم فکر می‌کردم. وقتی آن‌ها از لت‌وکوب خسته شدند و دور شدند؛ اما نمی‌دانم چرا هیچ کس طرفم نیامد که مرا بلند کند. می‌خواستم بلند شوم، اما نمی‌توانستم. همه رفته بودند. من هم با کمک پسری که خیلی می‌ترسید از دستم بگیرد و بلندم کند، بلند شدم. با لباس‌های پر از خاک، بدن سیاه و کبود و زیر نگاه‌های سنگین مردم رفتم طرف خانه.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری