رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
English
پشتو
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

پیام من؛ قصه‌ی ناتمام من برای تاریخ

۱۷ حوت ۱۴۰۱
پیام من؛ قصه‌ی ناتمام من برای تاریخ

عکس: ارسالی به رسانه رخشانه

اشاره:‌ «پیام من»، گفته‌ها، یادداشت‌ها و روایت‌های مستقیم زنان افغانستان است که به مناسبت «روز جهانی همبستگی  زنان»، در پاسخ به فراخوان عمومی در دسترس رسانه‌ی رخشانه قرار گرفته‌اند. این پیام‌‌ها، روایت‌ها و چشم‌دیدها،  به همین مناسبت، پوشش ويژه داده می‌شود.

 هشتم مارچ فرصتی است برای همبستگی زنان. رسانه‌ی رخشانه با بازتاب استیصال، خشم و أراده مردم برای مبارزه و ایستادگی در برابر بیداد علیه زنان می‌خواهد نقشی فعال در ایجاد این همبستگی داشته باشد. اگر هدفی برای این کار متصور باشد این هدف چیزی جز این نیست که «زن‌بودن جرم نیست».

کبرا احمدی

من کبرا احمدی هستم. دختری که در کشوری بنام افغانستان زندگی می‌کند. مانند هزاران دختر دیگر افغانستانی، قصه‌ی ناتمام دارم. کشور من تاریخ طولانی دارد. فراز و نشیب‌های زیادی را پیموده است. در هر مرحله از این فراز و نشیب‌ها، زنان و دختران آسیب بیش‌تری دیده‌اند. این چرخه هنوز هم ادامه دارد.  گویا این آسیب‌ها هیچ تمامی ندارد و جزء لاینفک زندگی شان شده است.

کشور من اقتصاد ضعیفی دارد. به‌جای این‌که همه‌ی زنان و مردان برای بهبود شرایط کار کنیم،  زنان حق کار و تحصیل ندارند. من در چنین شرایط و در چنین سرزمینی زندگی می‌کنم.  وقتی در جاده‌های شهرم(کابل) قدم می‌زنم، کودکانی را می‌بینم که از شدت فقر، گرسنگی و سرما حال نفس کشیدن را ندارند. چشمان شان به دست عابران دوخته شده که خود برای لقمه‌نانی سرگردان خیابان‌های شهر اند. 

این مطالب هم توصیه می‌شود:

سازمان ملل: از هر ده زن در افغانستان هشت تن از آموزش و اشتغال محروم هستند

کتاب «تا امر ثانی»؛ زنان راویان درد و مبارزه خود

در کشور  من همه در حال فرار هستند. شاهد از دست دادن هموطنان خود هستیم. هر  روز شرایط بدتر می‌شود و اکنون کشور من جایی است که هیچ دختری حق تحصیل ندارد. حق کار ندارد و از تمام حقوق انسانی خود محروم شده‌اند.۱۵ حوت مصادف با روزی که قرار بود اولین روز رفتن من به دانشگاه باشد؛  اما من از این حق محروم شده‌ام و حتی در دانشگاهی که قبول شده‌ام، ثبت نام هم نتوانستم و حسی را که من امروز دارم، می‌دانم که میلیون‌‌ها دختر افغانستانی هم همین حس را دارند.

روزی که مکتب‌ها تعطیل شد، انتظار داشتم که شایعه باشد. هر روز برای رفتن به مکتب برنامه‌ریزی می‌کردم؛  چون سال آخرم بود، بیش‌تر دلتنگ مکتب بودم و بیش‌تر می‌خواستم در فضای مکتب باشم؛ اما مکتب‌ها شروع نشد.  باز شدن مکاتب و رفتن به مکتب آرزویی بود که هرگز اتفاق نیفتاد؛ اما من ادامه دادم. از امتحان کانکور با موفقیت عبور کردم.  به رشته‌ی مورد علاقه‌ام در دانشگاه کابل پذیرفته شدم.

ولی طالبان قبل از شروع دانشگاه، آن را نیز به روی زنان و دختران بستند. من امروز تبدیل به دختری شده‌ام که ب جای آرزو و امید، ترس بیش‌تری دارد. ترس از این‌که آینده چه خواهد شد. طالبان چه تصمیم‌های دیگری خواهند گرفت. چه تعداد انسان‌های دیگر گرسنه خواهند ماند و چه تعداد مادران که دیگر حق کار ندارند، دست به گدایی می‌زنند. این است قصه‌ی ناتمام من برای تاریخ.

به مناسبت هشت مارچ، روزی که همبستگی زنان جهان نام گرفته است، می‌خواهم بگویم،  ای مردان دین( طالبان)! اگر امروز دختری تحصیل کند و مادری کار کند و خرچ زندگی  فرزندان خود را بچرخانند، چه ضرری برای شما دارد؟ اگر دختری داکتر، آموزگار و کارآفرین برای افغانستان فردا شود، چه ضرری دارد؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

پشتو English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری