حوا محمودی
هزاران تن در شهر کابل پس از سقوط جمهوریت بدست طالبان بیکار شدهاند. با حضور طالبان تمام کارمندان ملکی و کارمندان سازمانهای خصوصی داخلی و خارجی به خصوص زنان شغلهای شان را از دست دادند و یا هم طالبان اجازه کار را ندادند.
شیرزاد که مسئولیت یک خانوادهی ۹ نفری را به عهده دارد با چشمان اشکبار میگوید، به سختی در یک شبانهروز به یک وعده غذا دسترسی دارند.
او میگوید که بیسرنوشتی، ادامهی وضعیت کنونی و مشخصنبودن آیندهی کودکانش، او را با مشکل روحی دچار کرده است. عمران حلمی که تا پیش از سقوط کابل به دست طالبان، در یک نهاد خصوصی مدیر بود و در کنار آن تدریس میکرد و از این طریق مخارج خانوادهی شش نفریاش را تامین میکرد، اما اکنون کارش را از دست داده است.
او میگوید که اندک داشتههایش را در طول هفده روز گذشته مصرف کرده و اکنون در بیسرنوشتی محض گیر مانده است: «دو ماه معاش دریافت نکردهام. در این شرایط که هیچ کس قرض نمیدهد، حیرانم که چه کار کنم؟» .
این در حالی است که براساس برخی اطلاعات خزانهی دولت خالی است و تمام پولها را تیم ریاست جمهوری سابق از افغانستان بیرون برده است. شیرزاد و عمران تنها افراد ناچار این روزها در افغانستان نیستند. سقوط کابل به دست طالبان زندگی هزاران نفر را دگرگون کرده است.
سرنوشت نا روشن هزاران کارمند خدمات ملکی
براساس آمار رسمی، ۴۳۲ هزار و ۲۴۹ نفر در افغانستان تنها کارمندان خدمات ملکی بودند که با سقوط حکومت اشرف غنی، همه کارهایشان را از دست دادند.
تعداد زیادی از این افراد که در رتبه های پایین بودند، ادعا می کنند که معاش چند ماه شان را نیز دریافت نکرده بودند. دینمحمد، یکی از صدها کارمند دولت در حکومت محمد اشرف غنی است.
او میگوید، با سقوط حکومت زندگی برایش سخت و طاقتفرسا شده است: «شش ماه معاش دریافت نکردیم. اکنون در این بیکاری فکر میکنید زندگی ما چگونه سپری میشود؟ کاری روی روز هم نیست».
او چهار فرزند دانش آموز و یک فرزند دانشجو دارد. درحالی که برای تهیهی مخارج روزمرهاش با مشکل روبهرو است، میگوید: «چهار روز بعد اگر مکتب و دانشگاه شروع شود، نمیتوانم از بیپولی فرزندانم را برای ادامهی درس به مکتب و دانشگاه بفرستم. آرزوی آنان برای ادامهی درس با این وضع مرا میکشد ».
او با بغض ادامه میدهد که از کرایه خانه قرضدار است و از این بابت نیز بارها تحقیر و توهین شده است، اما جز تحمل راهی برای آن ندارد: «نمیدانم معاش ما را خواهد داد؟ اگر ندهد ما چه کار کنیم و شکایت مان را به کجا ببریم».
ظاهر ظریف یکی دیگر از کارمندان ملکی حکومت اشرف غنی است و دو ماه معاشش را دریافت نکرده است. میگوید: «در قوانین اداره خدمات ملکی افغانستان توازن و انصاف در رتب معاش هیچ در نظرگرفته نشده است. اندک سکتگی اقتصادی کارمندان پایینرتبه را به مشکل مواجه میسازد.»
او اضافه میکند که افزون به مشکل اقتصادی که اکنون زندگی همهی کارمندان پایینرتبه را تحت تأثیر قرار داده است، نبود تضمین زندگی نیز به آن اضافه شده است: «قبلا تنها به فکر تهیهی مخارج زندگی بودم، اکنون به این فکر که چگونه از زندگی خود و خانوادهام حفاظت کنم؟»
به گفتهی او، از هر لحاظ در اوضاع نابهسامانی قرار دارد و در این شرایط هیچ کس به دلیل کارمند بودنش به او کمک نمیکند: «در گذشته اگر پول نبود اعتبار بود و اگر کمپول میشدم کسی قرض میداد ولی حالا با سقوط نظام کسی اعتبار نمیکند.»
او کارمند رتبه پنجم دولت بود و تنها هشت هزار افغانی در ماه حقوق میگرفت، پول اندکی که با توجه به بالا بودن هزینههای زندگی، کفاف آن را نمیکرد، اما به گفته ظریف «غنیمت» بزرگی برای افراد ناچار مثل او محسوب میشد.
محمد نبی یکی دیگر از افرادی است که در نتیجهی سقوط حکومت به دست طالبان کارش را از دست داده است. او تنها نانآور خانوادهی هشت نفریاش است و میگوید که اکنون مانده است که چگونه فرزندانش را زنده نگهدارد: «دو ماه پیش از سقوط حکومت معاش دریافت نکرده بودم، اکنون هم معلوم نیست که تا چه زمانی این وضع ادامه پیدا میکند. کسی به من قرض هم نمیدهد.» محمدنبی معلم است.
هرچند طالبان از او و دیگر معلمان خواستهاند که مثل گذشته به کارشان ادامه بدهند، اما محمدنبی میگوید: «پول نیست، امیدی به معاش نیست با گرسنگی نمیشود.»
او ادامه میدهد که در نبود پول مهاجرت هم نمیتواند: «اینجا کار نیست و ما پول هم نداریم که یگان طرف میرفتیم.»
محمدنبی تنها نیست، شماری زیادی از کارمندان خدمات ملکی حکومت محمداشرف غنی، از دو تا شش ماه حقوقشان را دریافت نکردهاند و اکنون نیز امیدی به پرداخت شدن آن ندارند. آنان در اوضاع بد اقتصادی معیشتی به سر میبرند.
حاکمیت قانون و مشخص شدن نظام روزنهای امیدی برای این کارمندان و هزاران کارگر دیگر است تا با رویکارشان آن بتوانند خودشان را عیار سازند و برای زنده ماندن بکوشند.
با گذشت ۲۰ روز از سقوط حکومت به دست طالبان هنوز از عادی شدن اوضاع خبری نیست. اکثر ادارههای حکومتی در سراسر کشور مسدود است. افزون به این، سکتور خصوصی نیز از فعالیت بازمانده و صدها شرکت تولیدی مسدود شده است. بانکها نیز به صورت محدود خدمات عرضه میکنند. چیزی که بیشتر از پیش به مشکلات مردم افزوده است.
صفهای طولانی پیش بانکها برای پنجمین روز
برای برداشت پولش به بانک رفته است. سهراب نانآور خانوادهی ده نفریاش است و میگوید که دو روز پیش از سقوط کابل نوبت به او نرسید که پولی از حسابش برداشت کند. از همین رو چندین روز منتظر باز شدن بانک مانده است و اکنون که بانک باز شده است، نیز به او نوبت نمیرسد. او بیش از بیست روز میشود که در مضیقه مالی قرار گرفته و برای تأمین مخارج خانوادهی پرجمعیتاش با مشکل برخورد کرده است.
میگوید که در این روزها تنها به یک وعده غذایی دسترسی دارند: «کسی از آیندهاش خبر ندارد. ما از ترس جانمان پول در خانه و با خود نگاه نمیکردیم و روی روز مصرف میکردیم. حالا کسی در این وضع به ما قرض بده و پول بانک نیز به دردمان نمیخورد.»
سهراب تا پیش از سقوط کابل در یک شرکت خصوصی کار میکرد و کارش در آن شرکت، تنها منبع عاید او بود. با آمدن طالبان این شرکت کارهایش را تعطیل کرده و صاحب آن به خارج از افغانستان رفته است و به این ترتیب منبع عاید او و دیگر همکارانش از بین رفته است.
اکنون سهراب و دیگر همکارانش نه تنها کاری برای دریافت پول ندارند، بلکه از پس اندازشان هم نمیتوانند به آسانی استفاده کنند.
با خروج نیرهای خارجی از افغانستان درگیریها بین نیروهای دولتی و طالبان در سراسر کشور شدت گرفت و این درگیرهای به شهرها رسید و سرانجام در ۲۴ اسد حکومت به دست طالبان سقوط کر د. به دنبال تسلط طالبان بر افغانستان و کابل پایتخت، صندوق بینالمللی پول (IMF) دسترسی افغانستان به منابع مالی در این صندوق را مسدود کرد.
دولت ایالات متحدهی امریکا نیز داراییهای بانک مرکزی افغانستان را که در امریکا نگهداری میشود، مسدود کرده است تا طالبان نتوانند به ذخایر ۹٫۵ میلیارد دالری بانک مرکزی دسترسی پیدا کنند.
اکنون با گذشت ۲۰ روز از سقوط حکومت به دست طالبان، هنوز از عادی شدن اوضاع در این شهر پرجمعیت خبری نیست. این روزها، صدها نفر در مقابل بانکها به امید برداشت پول صف بستهاند. شماری از آنان برای برداشت و ذخیره پول نزد خود شان و شماری برای رفع نیازمندی شدید آفتاب سوزان و چوب طالبان را به جان خریدهاند.
این درحالی است که قیمت اقلام ضروری در بازار به شدت بالا رفته است. سها یکی از صدها آموزگاری است که اکنون در بیکاری و نیازمندی به سر میبرد. او را درحالی که برای سومین روز متوالی در نزدیکی یکی ماشینهای خودپرداز پول در صف ایستاد بود، دیدم. او به من گفت: «یک مقدار پولی در خانه داشتیم در طول ۱۷ روز تمام کردیم و اکنون نه پولی داریم و نه خوراکی.»
او اضافه کرد که به سختی از معاش خود و شوهرش در بانک کمی پول پسانداز کرده، اما حالا نمیتواند از آن استفاده کند:«ده افغانی هم در خانه نداریم. هیچ پول نیست. نمیدانم چطور کنم.» براساس آمار رسمی افغانستان ۳۳٫۶ میلیون نفر نفوس دارد. از این میان ۱۶ میلیون نفر واجد شرایط کار پیش از شیوع پاندمی کرونا در افغانستان تنها ۹ میلیون نفر بیکار بودند. این رقم سال گذشته و با شیوع کرونا به ۱۸ میلیون نفر رسید. اکنون با سقوط حکومت تمامی کارهای متوقف شده است، تمامی افراد واجد شرایط کار کارهای شان را از دست داده و به جمعیت افراد بیکار پیوستهاند. همزمان با این، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل از وخیمتر شدن بحران انسانی و اقتصادی و سقوط کامل خدمات اساسی در افغانستان ابراز نگرانی کرده است. او در بیانیهای گفته است که فاجعهی بشری در راه است؛ زیرا در حدود نیمی از جمعیت افغانستان (۱۸ میلیون نفر) برای زنده ماندن نیازمند کمکهای بشردوستانه هستند. بهگفتهی او، از هر سه شهروند افغانستان یکی از آنان نمیداند که وعدهی غذایی بعدیاش از کجا خواهد آمد. اما با شدت گرفتن بیکاری، به نظر میرسد وضعیت بیشتر از این نیز وخیمتر خواهد شد.