تمنا تابان
فروشگاهی نسبتاً بزرگ با قفسههایی پر از شیشههای مواد لبنی و بستهبندیهای رنگارنگ میوههای خشک، چیدمانی خاص و منظم به خود گرفته است. پشت میز، دختر جوانی نشسته که گرم گفتوگو با مشتریانش است.
صاحب این فروشگاه، مهرو، ۲۴ ساله است. باورش سخت است که دختری در این سن و سال، آن هم در میانهی محدودیتهای سختگیرانهی طالبان، در مدت کوتاهی چنین داستان موفقیتآمیزی را رقم زده باشد.
«مهرو» نام واقعی او نیست و مایل نیست که محل دقیق، نام و جزئیات زیادی از فروشگاهاش در این گزارش برجسته شود، زیرا ترس از مزاحمتهای طالبان او را مجبور به این محافظه کاری میکند.
مهرو سه سال پیش، در اوج روزهایی که زندگی زنان در افغانستان زیر فشار محدودیتهای سنگین طالبان در حال خرد شدن بود، با آرزوی ایجاد تغییری در سرنوشت خود، تصمیم به راهاندازی یک شرکت کوچک تولید و فروش لبنیات گرفت.
او آن روزها را بهخوبی به یاد میآورد: «آن روزها فقط ۳۰ هزار افغانی داشتم و این پول در مقابل جنسی که باید میخریدم خیلی اندک بود؛ چون لبنیات در کل قیمت است و با سی هزار نمیتوان چیز زیادی خرید، اما من باور داشتم که میتوانم با همین سرمایه کم، دستآوردی بزرگ بسازم.»
او میدانست که در مسیری دشوار، تنها میتواند گامهای کوچک و محتاطانه بردارد. دکانی کوچک در گوشهای از شهر بامیان کرایه کرد و دست به کار شد. هر روز صبح زود از خواب برمیخاست و به جنگ سرنوشتی میرفت که مشکلاتش چندین برابر بزرگتر از فرصتهایش بود: «هر روز برای من یک فرصت جدید بود، من باید از هر لحظه استفاده میکردم، باید خیلی تلاش میکردم و در حالیکه خیلیها به خاطر محدودیتهای طالبانی خانهنشین شده بودند، من برای هدفی که خود تعیین کرده بودم، میجنگیدم.»
ممنوعیت کار زنان در ادارههای دولتی و پس از آن در نهادهای خصوصی، داخلی و بینالمللی، تنها یکی از دهها زخم عمیقی است که طالبان بر پیکر زندگی زنان افغانستان زدهاند؛ زخمی که پیامدهای تلخی در پی داشته است.
براساس تازهترین گزارش «شبکه پژوهشی و دادخواهی زنان و کودکان» که در ماه سرطان امسال منتشر شده، بیش از ۹۰ درصد زنان در افغانستان پس از حاکمیت طالبان، شغل و امیدشان را از دست دادهاند.
در چنین شرایطی، کسبوکارهای کوچک تنها فرصت باقیمانده برای اشتغال و فعالیت زنان در افغانستان محسوب میشوند؛ هرچند این مسیر پر از چالش و دشواری است
مهرو کارش را با فروش محصولات لبنیاتی و میوه خشک و با سرمایهگذاری حدود 30 هزار افغانی شروع کرد. به گفتهی خودش، حالا سرمایهاش فراتر از چهارصد هزار افغانی شده و دکان خود را هم به شرکت نسبتا کوچکی ارتقا داده است: «یادم میایه که خیلی وقتا تنهایی کار میکردم و روزهایی هم بود که از صبح تا چاشت مصروف بستهبندی قروت، کِشته، ماست و دوغ بودم و وقتی چاشت میشد و همسایهها میگفتند بیا تا نان چاشت را بخوریم، با تعجب میپرسیدم که چاشت شده! چون فکر میکردم هنوز وقت است.»
دو سال زمان برد که مهرو جای پای خودش را باز کند. از مشتریان بیشتر گرفته تا ایدههای جدیدتری که حالا او با احتیاط میگوید، سرانجامی دلگرمکننده داشته است: «مه هر روز بیشتر از دیروز یاد میگرفتم و تلاش میکردم، این موفقیتها که حالا از آن یاد میکنم نتیجهی تلاش چندین ماه زحمتم بوده که هیچگاه احساس خستگی نکردم، گرچه هنوز زوده که بگویم به موفقیت خیلی بزرگ رسیدهام ولی میتانم بگویم از روند کارم راضی هستم.»
مهرو دستکم در میان زنان تجارتپیشه در بامیان چهرهی شناخته شدهای است. به قول خودش، ناماش در صدر فهرست نمایشگاههایی است که به خاطر محصولات داخلی برگزار میشود: «در نمایشگاههایی که داخل بامیان برگزار شوه که همیشه هستم، در اکثر نمایشگاههای کلان که در پایتخت برگزار میشه هم خدا ره شکر دعوت میشم.»
رویای بزرگتر
اما در دل این تلاش، مهرو تنها به موفقیت خودش نمیاندیشد. او رویای بزرگتری در سر دارد؛ رویای ساختن فرصت برای دیگر زنان بامیانی.
او یک سال قبل گروههای تولیدی لبنیات را برای زنان قریهجات فعال کرد. مهرو منظور از گروههای تولیدی را چنین توضیح میدهد: «در هر گروه ۱۵ خانم حضور داره، در اول ما برای اونا چند جلسه شبیه ورکشاپ برگزار میکنیم و در مورد نحوه کار معلومات میدهیم، باز بعد از او وسایل لازم ره در اختیارشان قرار میدهیم، اونا باید هر دو روز مقدار مشخص لبنیات برای ما تولید کنند که ای مواد ره ما از اونا با قیمت مناسب خریداری میکنیم…البته ما زنانی ره تحت پوشش گرفتهایم که قبلا به دامداری مصروف بودند، مثلا گاو، گوسفند یا بز شیرده نگهداری میکردند، حالا در این گروپهای تولیدی، آنان محصولات خود را یکجا میکنند و با هم شیر، ماست، پنیر، دوغ یا قروت تولید کرده و در آخر هر ماه درآمدشان را به اساس تعداد دامهایشان تقسیم میکنند.»
فقر، گرسنگی و بیکاری از مشکلات اساسی ساکنان بامیان در مرکز افغانستان است. به همین خاطر مالداری نقش مهمی در زندگی بخور و نمیر مردم دارد. کار عمده مردان در بیشتر نقاط چوپانی است و زنان فرآوردههای مالداری را به شکل سنتی آماده فروش میساختند.
مهرو که تصمیم دارد تا آخر امسال تعداد گروهها را به ۲۵ گروه برساند، میگوید که قبلا زنان نمیتوانستند به صورت درست از این فرصت برای نیازمندیهای مالی خود سود ببرند: «تا زمانیکه این گروهها را ایجاد نکرده بودم، تمام کسانیکه فعلا عضو گروههای تولیدی هستند، فرآوردههای حیوانیشان را در خانه مصرف میکردند و هیچگونه عایدی از این طریق برایشان به دست نمیآمد.»
مهرو به رسانهی رخشانه گفته است: «وقتی میبینم زنان روستاها با هم کار میکنند، دور هم در فضای خیلی دوستانه و صمیمی به تولید مواد لبنی مشغول میشوند، احساس قدرت و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنم.»
مهرو اما به همینجا بسنده نکرده است. او میدانست برای موفقیت پایدار، زنان نهتنها به فرصت کار، بلکه به دانش و حمایت عملی هم نیاز دارند. به همین دلیل، او میگوید، در کنار تولید و فروش لبنیات، آموزش تغذیه و نگهداری مواشی را هم به برنامههایش افزوده است.
در حالی که لبخندی از رضایت بر صورت دارد میگوید: «ما همچنان به صورت منظم به مواشی کسانیکه تحت پوشش هستند واکسینهای ضد امراض حیوانی و خدمات صحی فراهم میکنیم تا مواشی گروههای تولیدی ما از بیماری در امان بمانند و زنان از این مورد نیز بسیار خوشحال هستند.»
چشمدید از زندگی دشوار زنان روستایی
مهرو در این گزارش همچنین از چشم دیدهای خود از وضعیت دشوار زندگی زنان روایت کرده است. او میگوید: «زنان قریهجات واقعا بسیار کارهای شاقه و سختی را انجام میدهند، ولی در مقابل چیزی که به دستشان میآید بسیار اندک و ناچیز است، به حدیکه در مقابل زحمت و زجری که آنان میکشند هیچ است، فکر کنید یک خانم تمام دوازده ماه سال یک گاو ره نگهداری میکنه ولی نمیتانه حتی یک افغانی عایدی از گاوش داشته باشه، خیلیها هنوز نمیدانند که میتوانند شیر و ماست و پنیرشان را بفروشند و در خیلی جاها این امکانات برایشان فراهم نیست.»
به گفتهی مهرو همینطور کسانیکه به ایلاقهای دوردست میروند، سختیها، سردیها و دشواریهای ایلاق را در حالی تحمل میکنند که نمیتوانند فرآوردههای شان را به بازار برسانند، یا حتی فروش این مواد را ننگ میدانند: «ما در یکی از ایلاقها گروه تولیدی جور کدیم، اونا در اول با فروش شیر، ماست یا دوغشان اصلا موافق نبودند و میگفتند فروش این موارد برای ما جای ننگ است، همسایهها خواد گفتند که اینا چقدر درمانده شده بودند که مجبور شدند شیر مال خود ره خام بفروشند.»
رفتن به ایلاق تقریبا در بیشتر ولسوالیهای بامیان رایج است. در ولسوالیهای یکاولنگ، پنجاب و در قسمتهایی از ولسوالی ورس این ولایت روستاییان فقیر به دامنه کوهها میروند.
اما در مقابل مهرو و تیمش برای آنان آگاهیدهی میکنند که این کار نهتنها ننگ نیست، بلکه آنان میتوانند الگویی برای دیگران باشند: «ما در اول اهالی تمام قریه را یکجا جمع کرده و گروه خوده تشکیل دادیم. پس از او در ۴ جلسه ذهنیت ایجاد کردیم که در حقیقت تمام مواد لبنی آنان سرمایه است و باید در زمان مناسبش به بازار رسانیده شود؛ در غیر او صورت زحمتهای یکسالهشان با هیچ برابر میشه، حالی او گروپ یکی از فعالترین و پردستآوردترین گروههای ماست.»
حالا مهرو به عنوان یک الگو برای دختران بامیانی شناخته میشود، زیرا توانسته در مدت اندک با تلاش، سختکوشی و خلاقیت، دشواریهای زیادی را پشت سر بگذارد. در حالی که نگران ادامهی بسته ماندن نهادهای آموزشی به روی دختران توسط طالبان است، میگوید، خودش سال دوم دانشگاه بود که طالبان دانشگاهها را به روی دختران بستند.
مهرو همچنین در مورد چالشهای کاری به رسانهی رخشانه گفته است: «در اوایل که شروع کردم خیلی وقتها امارتیها در دوکان میآمدند و حق و ناحق مزاحمت میکردند؛ به همی خاطر گاهی اوقات احساس ترس و ناامیدی میکدم؛ اما با خود میگفتم نباید تسلیم شرایط شوم، با خود میگفتم در شرایط خوب که هر کس کار میکنه، موفق کسی است که در بدترین شرایط کارش ره به خوبی پیش ببره.»
براساس گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP)، زنان تجارتپیشه در افغانستان در کنار مشکلات اقتصادی و محدودیت دسترسی به منابع مالی، بهطور مداوم با مزاحمتها و تهدیدهای طالبان روبهرو هستند.
براساس این گزارش، ۷۳ درصد زنان گفتهاند، بدون محرم اجازه رفتوآمد به بازار را ندارند و بسیاری از کسبوکارهای زنانه به دلیل فشار و محدودیتهای طالبان ناچار به تعطیلی یا فعالیت پنهانی شدهاند.
حتا در سایه چنین مشکلاتی، مهرو اکنون با امیدواری به آینده نگاه میکند، او برنامههایی برای گسترش فعالیتهایش دارد و هدفش این است که بتواند بیشتر از پیش به زنان کمک کند: «مه تلاش دارم تا از طریق موسسات، پروژههایی تولید، بستهبندی و فروش لبنیات و میوههای خشکی که در بامیان پیدا میشه ره راهاندازی کنم، چندین پروپوزل (طرح) برای موسسات داخلی و بینالمللی هم دادهام که انشاءالله نتیجه خواهد داد، اگه بتوانم پروژه بگیرم میتوانم کارم ره در سطح وسیعتر برای زنانِ بیشتر انجام بدهم.»