رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

سرنوشت‌های فروخته شده؛« پدرم من را انسان نمی‌دانست»

۸ حوت ۱۴۰۳
طالبان زندگی «عاطفه» را دوبار به خاک سیاه نشاندند

عکس تزئینی است: رسانه‌ی رخشانه

زیبا بلخی

دستان بهم قفل شده و انگشتانی که با فشار به کف دست فرو رفته، به روشنی پرده از استرس و تنش درونی‌اش برمی‌دارد. در حالی که نگاه‌اش روی زمین قفل شده بود به آرامی کلماتی از لب‌های رنگ پریده‌اش بیرون می‌آمد. نامش «نجلا»، ساکن ولسوالی کوهستانات ولایت سرپل و تنها 16 سال دارد. شش ماه شده که با مردی 28 سال بزرگ‌تر از خودش مجبور به ازدواج شده است.

خبرنگار رسانه‌ی رخشانه در سفر به ولایت سرپل، این گزارش را فرستاده است. در این گزارش با دو دختری که اخیرا قربانی ازدواج اجباری به خاطر پول بیشتر شده‌اند، صحبت شده است. تمام نام‌ها به دلیل مصونیت مصاحبه شونده‌ها مستعار آمده است.

منابع در سرپل می‌گویند، دادن دختران در برابر پول بیشتر که در اصطلاح محلی به آن «قلین» گفته می‌شود، یک فرهنگ است.

مرد 43 ساله‌ای که شوهر نجلا شده صاحب دو همسر و شش فرزند دیگر است. توصیفی که نجلا از ماجرای ازدواج خود دارد، این معنا را می‌دهد که پدرش زندگی و سرنوشت او را به عنوان کالا قیمت‌گذاری کرده و در نهایت به بالاترین پیشنهاد فروخته است.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

روایت زنان؛ پای گفته‌های سه استاد زن از حذف اجباری از دانشگاه بدخشان

سازمان ملل: بیش از یک میلیون دختر در افغانستان به‌طور سیستماتیک از تحصیل محروم هستند

نجلا به رسانه‌ی رخشانه گفته، همزمان سه خواستگار داشته است؛ جوانی از بستگان‌اش نزدیک‌اش که تنها شش سال با او تفاوت سنی داشت. به قول نجلا او می‌توانست فقط سه‌صد هزار افغانی به عنوان قلین (شیربها) بدهد. مرد دوم با 15 سال تفاوت سنی که حاضر بوده چهارصد هزار افغانی به پدر نجلا بدهد و سومین مرد با ۲۸ سال تفاوت سنی به پدر نجلا هشت‌صد هزار افغانی پیشنهاد کرده و پاسخ مثبت گرفته است.

نجلا می‌گوید، خوشبختی‌ او از سوی خانواده‌اش نادیده گرفته شده و سرنوشت‌اش را مقدار پول و مالی رقم زد که به جیب پدرش می‌رود.

وقتی نجلا حرف می‌زد، انگار چهره‌اش هیچ احساسی نداشت؛ نه خشم، نه اشک و نه اعتراض؛ مثل کسی که دیگر حتی برای اعتراض کردن هم انرژی ندارد.

او با صدایی آرام گفت: «پدرم من را انسان نمی‌دانست. مثل این‌که اصلا دختر این پدر نباشم. برایش فقط پول زیادی مهم بود که از ازدواج من بدست میاورد. خواستگار زیاد داشتم اما هیچ فکر نکرد که با کدام‌اش من می‌توانم خوشبخت باشم، در ازدواج با کدامش من راضی هستم. حتا یک‌بار نپرسید که دخترم خواست تو چیست؛ تا پول زیاد را دید، بله را گرفت.»

فرهنگ ازدواج اجباری دختران در افغانستان ریشه‌دار و پر رنگ است. این مشکل در ولایت‌های دوردستی مثل سرپل‌ برجسته‌تر است. یک بزرگ قومی 70 ساله در سرپل به رسانه‌ی رخشانه گفته است: «این‌جا مردم فکر می‌کنند که دختر وقتی ازدواج کرد، دیگر مال خانواده شوهر است، پس باید در برابرش چیزی بگیرند. این یک کمک برای خانواده دختر است، مخصوصا وقتی که پدرش فقیر باشد.»

با آمدن طالبان ازدواج‌های اجباری و زیر سن در افغانستان بیشتر هم شده است. مرکز حقوق بشر افغانستان حدود یک ماه پیش در آخرین گزارش خود که نتایج یک تحقیق را نشان می‌دهد گفته است، ۹۱ درصد دختران جامعه آماری تحقیق آن‌ها، بدون رضایت ازدواج کرده که 66 درصد قربانیان، زیر 18 سال سن داشته است.

نجلا که یک قربانی ازدواج اجباری است گفته، سرنوشت او فراتر از یک قربانی است. او زن سوم مردی بسیاری بزرگ‌تر از خودش شده است: «بچه‌ … بسیار بچه خوب بود. دوست‌اش داشتم و راضی بودم من را برایش بدهند، اما او بیچاره پول زیاد نداشت که به پدرم بدهد؛ ولی تحصیلکرده بود و کار و بار داشت. پدرم برش زنگ‌ زد که خواستگارهای دیگر پول خوب پیشنهاد کردند، اگر بتوانی بیشتر از آن‌ها بدهی می‌توانی با نجلا ازدواج بکنی اما او پول زیاد نداشت.»

نجلا  گفته حتا مخالفت‌های مادرش هم راهی را نگرفت: «۱۵روز از نامزدی تیر شد که یک روز بعد از چاشت آمد خانه ما و تمام پول را به پدرم داد و گفت فردا نکاح می‌کند و من را می‌برد خانه خود و گفت چون قبلا دوبار ازدواج کرده، نمی‌تواند که محفل عروسی بگیرد. چون قوم خویش سرش ریشخند نزنند. فردا با چند نفر بزرگ‌ها آمد و نکاح کردیم.»

شش ماه از ازدواج نجلا می‌گذرد و او سه ماهه باردار است: «روز تا شب کار خانه را می‌کنم. خدمت همسرهای شوهرم را می‌کنم، چون از من بسیار بزرگ هستند. توان مبارزه کردن با آن‌ها را ندارم و اگر کمی بی‌گفتی بکنم من را لت می‌کنند. شوهرم هم که هیچ پشتیبانم نیست همیشه طعنه می‌دهد که من تو را خریدم و پول زیاد بخاطرت دادم فقط وقت نزدیکی و رابطه گرفتن با من است، دیگر برایم ارزش نمی‌دهد.»

پیدا کردن دختران قربانی ازدواج اجباری در برابر پول بیشتر، در اکثر مناطق ولایت سرپل کار سختی نیست. اما به گفته‌ی منابع، ولسوالی‌های کوهستانات و گوسفندی سرپل، از جمله مناطقی است که این فرهنگ بیشتر در میان خانواده‌ها رواج دارد.

مریم ۲۰ساله ساکن ولسوالی «گوسفندی» ولایت سرپل نیز یکی از همین قربانیان است که در این گزارش با او صحبت شده است. او هم گفته است که رویاهایش در برابر پول رنگ باخته است.

روایتی که مریم از ماجرای ازدواج‌اش دارد، بسیار شبیه به سرنوشت نجلا است. او گفته است، همزمان دو خواستگار داشته و پدرش او را به مرد 40 ساله‌ای داده که صاحب سه فرزند است و همسر اولش درگذشته است، اما پول بیشتر پیشنهاد کرده بود.

پدر مریم او را  با گرفتن شش‌صد هزار افغانی و دو راس گاو به همین مرد به شوهر داده است. مریم به رسانه‌ی رخشانه گفته: «به پدرم خوشبختی من مهم نبود… عذر کردم که پدر این کار را با من نکن من از عهده او مرد و اولادهایش چی قسم برآیم. من با او خوش‌بخت نمی‌شوم؛ ولی پدرم می‌گفت تو را به مردی می‌دهم که زندگیت را بسازد و ثروتمند باشد.»

از قول مریم، مردی جوان که در همسایگی خانواده‌اش زندگی می‌کرد و خواستگار او  بود، نتوانست بیشتر از سه‌صد و پنجاه هزار افغانی به عنوان قلین پیشنهاد کند که در نتیجه پاسخ منفی گرفت.

مریم گفته است: «وقتی شال نامزدی را سرم انداختند دنیایم تاریک شد. همه خوشحال بودند، اما من فقط گریه می‌کردم. کاش مردی می‌بود که مجرد می‌بود و تفاوت سنی ما کم می‌بود. اما این مرد زنش فوت کرده، من از عهده فرزندهایش نمی‌توانم برآیم.»

مادر مریم که در کنارش نشسته است می‌گوید دختر برای شوهرش چیزی بیش از یک منبع دارایی نیست. او که چهار دختر دارد می‌گوید پیش از مریم یک دختر دیگرش نیز همین‌گونه به «معامله» شوهر داده شده است.

فریده ۵۲ ساله به رسانه‌ی رخشانه گفته است: «شوهرم دخترهایم را همین قسم فروخت. دختر کلانم را به مردکه کلان داد حالی نوبت مریم شد. به گپ هیچ کسی گوش نمی‌دهد. فقیر زیاد نیستیم که بگوییم به پول نیاز دارد. چشم‌اش را پول کور کرده و هیچ سیر نمی‌شود.»

فریده گفته است: «در ولسوالی ما این یک گپ عادی است. بسیاری خانواده‌ها همین قسم دخترهای‌شان را می‌فروشند. بعضی‌های‌شان خوب است از پول، کمی جهیزیه جور می‌کنند به دختر، ولی بعضی‌ها که به مرد زن‌دار یا زن‌مرده دختر خود را می‌دهند، همان را هم نمی‌کنند. زندگی دخترهایم را دیده تکه تکه می‌شوم؛ ولی کاری از دست من نمیاید. من یک زن هستم و گپ زن در این‌جا هیچ ارزش ندارد.»

فعالان حقوق زن می‌گویند، برای برخی از خانواده‌ها در ولایت سرپل، دریافت «قلین» یک منبع درآمد است. مخصوصن در شرایطی که فقر بیداد می‌کند.

یک فعال حقوق زن که با نام مستعار محبوبه ماندگار با رسانه‌ی رخشانه صحبت کرده گفته است: «این نوع ازدواج‌ها به یک فرهنگ تبدیل شده و کاملا برخلاف حقوق انسانی است. دختران نه‌تنها از حق انتخاب شریک زندگی محروم می‌شوند، بلکه مثل یک کالا میان مردان معامله می‌شوند. پدران‌ این دختران فقط به منافع مالی فکر می‌کنند و هیچ توجهی به آینده و احساسات دخترشان ندارند.»

او گفته است، بسیاری از این قربانیان پس از ازدواج دچار آسیب‌های جدی روانی می‌شوند و مورد خشونت قرار می‌گیرند: «بسیاری از دختران بعد از ازدواج، در خانه شوهر مورد بدرفتاری قرار می‌گیرند، چون همسران‌شان آن‌ها را صرفا یک دارایی [مالی] می‌دانند.»

طالبان جسته و گریخته تلاش کرده‌اند که این مشکل را بر طرف کنند. به عنوان مثال، سال گذشته آن‌ها در ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غور برای طویانه و شیربها نرخ‌نامه و سقف تعیین کرده بودند. در مورد ازدواج اجباری نیز طالبان مدعی‌اند که از هزاران ازدواج اجباری جلوگیری کرده و این نوع ازدواج را ممنوع کرده‌اند. اما در عمل هیچ کدام از این کارها، راه به جایی نبرده است.

فعالان حقوق زن می‌گویند، ازدواج اجباری در افغانستان به طور بی‌پیشینه‌ای افزایش یافته است که بیشتر قربانیان آن دختران محروم از مکتب و دانشگاه هستند.

پیش از طالبان نیز حکومت سابق افغانستان، قانون مدونی برای برگزاری مراسم عروسی در افغانستان ساخت و آن را برای اجرا به نهادهای مربوطه فرستاد. مطابق آن قانون، والدین و نزدیکان عروس اجازه نداشتند به‌مناسبت عروسی، پرداخت پول و یا جنس دیگری را به نام «طویانه، گله، شیربها، ولور، قلین، پیشکش، جهیزیه و امثال آن» به‌صورت اجباری بر خانواده‌ی داماد تحمیل کنند. همین قانون نیز در عمل شکست خورد و راهی را نگرفت.

مجیب‌الرحمان ۷۰ ساله، یک بزرگ قومی در ولایت سرپل می‌گوید، گرفتن «قلین» در منطقه‌ی آن‌ها یک فرهنگ ریشه‌دار است: «در این منطقه، ازدواج با قلین یک رسم قدیمی است. تقریبن در هر خانواده‌ای که نگاه کنید، دختران‌شان را در برابر پول، زمین یا حیوانات شوهر داده‌اند.»

 نثار احمد از ریش‌سفیدان منطقه‌ای در سرپل، در حالی که از چنین فرهنگی انتقاد می‌کند می‌گوید: «متاسفانه، بعضی پدران رضایت دختر را نادیده می‌گیرند و فقط به دنبال این هستند که چه کسی بیشتر  پول می‌دهد، نه این‌که دخترشان خوشبخت شود. ما در چندین مورد دیده‌ایم که ازدواج‌های قلین‌محور باعث اختلاف‌های بزرگی شده است و بعد از ازدواج، دخترش با شوهرش مشکل پیدا کرده و کار به طلاق یا فرار کشیده است. این به ضرر همه است… اما بسیاری‌ها هنوز هم به این سنت پایبند هستند.»

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری