رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

روایت یک ازدواج اجباری؛ قربانی خشم پدر و مردان خشمگین‌ محله  

۶ حوت ۱۴۰۳
روایت یک ازدواج اجباری؛ قربانی خشم پدر و مردان خشمگین‌ محله  

عکس: رسانه‌ی رخشانه

هانیه فروتن

مینا که هشت سال از ازدواجش می‌گذرد، نه فقط قربانی خشم بی‌جای پدر، بلکه زندگی‌اش قربانی تصمیم مردان محله‌اش شده است.

مینای ۲۶ ساله شباهت غریبی به زنان کهنسال مجلس داشت. در میان هیاهو و شادی عروسی، با حسرت آشکار به عروس خیره مانده بود. عروس در میانه‌ی مجلس که دختران و زنان جوان دورش را احاطه کرده‌اند، شاد و خوشحال می‌رقصید. مینا، در گوشه‌ای کز کرده و به یاد می‌آورد روزی را که مردم محله‌اش به زور او را به عقد مردی درآوردند که تقریبا دو برابر او سن داشت.  او می‌گوید: «کاش من هم می‌توانستم این‌گونه ازدواج کنم و خوشحال باشم.»

مینا دانش‌آموز صنف دوازده مکتب بود و ۱۸ سال داشت که در تابستان سال ۱۳۹۷ به اجبار پدر و مردان محله‌اش، به عقد مردی بسیار بزرگتر از خودش در آمد و اکنون صاحب سه فرزند است.

صورت، حالت نشستن و لباس پوشیدنش در مراسم عروسی به زنان کهنسال شبیه‌تر است تا به دختری که فقط ۲۶ سال دارد. چشمش را از عروس برنمی‌دارد و با چشمان نم‌ناک می‌گوید: «روزی که مه عروس شدم هم همین‌طوری شادی بود اما مرگ مرا جشن گرفته بودند.»

این مطالب هم توصیه می‌شود:

قربانی سنت ازدواج «بدل»: روایت صالحه از زندگی در سایه خشونت و اجبار

روایت زنان؛ پای گفته‌های سه استاد زن از حذف اجباری از دانشگاه بدخشان

به یاد می‌آورد که در روز عروسی خودش هم گریه می‌کرد. دختران هم‌سن او عروس را در رقص همراهی می‌کنند. چهره‌اش هیچ شباهتی به سن و سالش ندارد. چین و چروک‌های پیشانی، گودی دور چشمان و دستان سیمانی‌اش گواه زندگی مشقت‌باری است که خود در رقم زدن آن هیچ نقشی نداشته است.

مردان محل برایش تصمیم گرفتند، زنان محل به او خندیدند، شوهر و خانواده شوهر نیز توهینش کردند. او فقط سکوت کرد؛ چون به باور تمام آنها مینا یک «مجرم» است و این مجازاتی‌ست که برایش در نظر گرفته شده بود.

 روزی که او را دیدم به عروسی پسر خاله‌اش آمده بود، اما انگار کسی او را نمی‌شناخت. مینا می‌گوید «خوش‌بحالش، چقدر خوشحال است. اما می‌دانی؟ من دختر خاله‌ی دامادم ولی اقاربم طوری با من برخورد می‌کنند که گویا هیچ نسبتی با من ندارند.»

نام‌ها در این گزارش به دلیل مصونیت و ترس از شناسایی مستعار آمده است و برخی از جزئیات هم سانسور شده است.

مینا چگونه قربانی ازدواج اجباری شد؟

مینا در تابستان همان ‌سالی که مجبور به ازدواج شد، به درخواست رحمان (مرد همسایه‌اش) سوار موترش شد تا به موقع سر کلاس حاضر شود، اما شماری از مردان محل که سوار شدن یک دختر در موتر شخص دیگر را تحمل نمی‌کردند، جلوی موتر رحمان را گرفتند. مینا می‌گوید که  به تعداد 10 تا 12 تن از مردان گذر {کوچه} دور موتر را محاصره کردند، فریاد می‌زدند و ناسزا می‌گفتند.

به گفته‌ی مینا: «همین‌که سوار موتر شدم، دورمان حلقه زدند و اجازه نمی‌دادند حتی از موتر پایین شوم. می‌گفتند این دو نفر با هم جور هستند و نباید بگذاریم که با آبروی مردم منطقه بازی کنند. به پدرم زنگ زدن، تمام اقارب من و رحمان را خبر کردند و سه شبانه روز در یک اتاق بدون هیچ آب و غذایی نگه‌ام داشتند. در روز چهارم  همه را به خانه ما آوردند و پس از ساعت‌ها جنجال و گفتگو، تصمیم گرفتند که این ماجرا را با ازدواج ما دو نفر خاتمه دهند. ملا آمد و به عقد مردی درآمدم که فقط قصد کمک به من را داشت نه چیزی بیشتر.»

مینا می‌گوید که قبل از آن روز هم یک بار مسیر خانه تا مکتب را با موتر رحمان رفته بود، او معتقد است که همان بار نخست مردم محل او را دیده و زمانی‌که برای دومین بار شاهد این صحنه بودند، تصمیم گرفتند مینا را به عقد مرد صاحب موتر درآورند.

او همچنین گفته است که رحمان، همسایه‌شان، در کار خرید و فروش املاک بود. هر از گاهی به دختران و حتی پسران خردسال محل کمک می‌کرد و آن‌ها را تا مکتب می‌رساند. به گفته‌ی مینا: «تنها من نبودم که با موتر رحمان تا مکتب می‌رفتم؛ خیلی از دختران دیگر کوچه هم این کار را می‌کردند. رحمان حتی  بچه‌های خردسال کوچه را هم  به مکتب می‌رساند.»

شهربانوی ۵۶ ساله، مادر مینا به رسانه‌ی رخشانه گفته که دخترش قربانی حرف‌هایی شده که هیچ یک حقیقت نداشته و ندارند. او تلاش زیادی کرد تا پدر مینا را متقاعد کند و مانع این ازدواج شود اما به قول خودش «کسی به حرف یک زن گوش نمی‌دهد.»

مادر مینا می‌گوید: «پیش وکیل کوچه، ملا و پدر مینا عذر کردم که خطای دخترم را ببخشند و زندگی او را تباه نکنند. ولی توجه نکردند که هیچ، گفتن مادرش هم در این بی‌آبرویی دست داره، درست تربیتش نکرده. جلوی این دختر باید گرفته شوه اگر نی فردا روز میره و مرتکب فعل زنا می‌شود. این رفتارها بد آموزی داره، بد آموزی میفهمی؟»

خانواده‌ی مینا بعد از آن اتفاق، خانه‌ی‌شان را در یکی از نواحی شهر کابل به فروش گذاشته و از آن محل کوچ کردند. اکنون این خانواده در ناحیه … کابل زندگی می‌کند، اما مینا هنوز در همان ناحیه قدیمی همراه با خانواده‌ی پرجمعیت شوهرش زندگی می‌کند. جایی که هنوز او را به کارهایی که هرگز مرتکب نشده، متهم می‌کنند.

او هشت سال است که با همین نگاه‌های بدبینانه‌ی خانواده و نزدیکانش زندگی کرده. سال‌هایی که به قول خودش در تاریکی زیسته و با تلخ‌کامی‌ روزهایش را گذرانده است: «در این مدت تنها مادرم به دیدنم می‌آمد و پدرم حتی برایم تلفن هم نزده. در مراسم‌هایی مثل امروز که عروسی پسر خاله‌ام هست، اگر اتفاقی با برادرانم سر بخورم، از من روی می‌گردانند. صحبت کردن و نسبت دادن من با خودشان را مایه‌ی ننگ می‌دانند.»

فقط بی‌توجهی خانواده خودش نیست که مایه‌ی عذاب‌اش شده، بلکه رفتارهای توهین‌آمیز شوهر و خانواده‌ی شوهر نیز اوقات مینا را تلخ کرده است: «رحمان رفتار خوبی با من ندارد. بارها گفته که سر راهی هستم و برایش هیچ ارزشی ندارم. پیش خانواده‌اش کوچک‌ام می‌کند و می‌گوید تو جنسی استی که بابتش آبرویم را دادم و حال هر طوری که میلم بکشد، کتت رفتار می‌کنم.»

او یک دختر ۶ ساله، دو پسر،  یکی ۴ سال و دیگری ۱ ساله دارد و با خانواده‌ی ۲۲ نفره‌ی رحمان، در ناحیه‌ی … کابل زندگی می‌کند. در کنار رسیدگی به کودکان خود، ناچار است به خانواده پر جمعیت شوهر نیز خدمت کند.

گذشته از این، بعد از شوهرش، مادر شوهر است که برای او تصمیم می‌گیرد. مینا بدون اجازه و همراهی یکی از اعضای خانواده‌ی رحمان حق ندارد جایی برود.

ازدواج‌های اجباری پس از روی کار آمدن طالبان به‌گونه‌ی چشم‌گیری افزایش یافته است

آگاهان و فعالان حقوق زنان بر این باورند که ازدواج‌های اجباری در افغانستان پیشینه‌ای طولانی دارد  و  با روی کار آمدن  دوباره‌ی طالبان به‌گونه‌ی چشم‌گیری افزایش یافته است.

ترنم سعیدی فعال حقوق زنان می‌گوید که پس از بازگشت طالبان به قدرت در آگست ۲۰۲۱، افغانستان شاهد افزایش چشمگیر موارد ازدواج اجباری و زودهنگام بوده است. خانم سعیدی معتقد است که این پدیده ریشه در سنت‌های دیرینه و شرایط اجتماعی-اقتصادی  کشور دارد، اما با شدت گرفتن سیاست‌های زن‌ستیزانه طالبان و حذف قوانین حمایتی از حقوق زنان، ابعاد گسترده‌تری یافته است.

این فعال حقوق زن همچنین افزوده است که ممنوعیت تحصیل دختران و محرومیت زنان از کار، بسیاری از خانواده‌ها را در تنگنای اقتصادی قرار داده است. در نبود فرصت‌های آموزشی و شغلی، دختران اغلب به‌عنوان بار اضافی بر دوش خانواده تلقی شده و ازدواج زودهنگام به‌عنوان راه‌حلی برای کاهش فشار مالی مطرح می‌شود.

ترنم سعیدی از کارکرد سازمان ملل و نهادهای حامی حقوق بشر در قبال وضعیت زنان افغان انتقاد کرده، می‌گوید که نهادهای مسوول در این زمینه کم‌توجهی کرده و مسئله‌ی حقوق زنان در افغانستان زیر اداره طالبان به حاشیه رانده شده است.

 گزارش‌ها نیز نشان می‌دهد که در برخی مناطق، خانواده‌ها دختران خود را در سنین پایین به مردان مسن‌تر یا اعضای طالبان واگذار کرده‌اند تا از فقر و گرسنگی رهایی یابند.

لغو قوانین پیشین که ازدواج اجباری را ممنوع می‌کرد، یکی دیگر از دلایل کلیدی این وضعیت است. در دوران حکومت جمهوری اسلامی افغانستان، قانون منع خشونت علیه زنان، (مصوب ۲۰۰۹) ازدواج اجباری را جرم تلقی کرده و حداقل سن ازدواج را برای دختران ۱۶ سال تعیین کرده بود؛ اما با تسلط طالبان، این چارچوب قانونی کنار گذاشته شد.

طالبان اگرچه در دسامبر ۲۰۲۱ فرمانی صادر کردند که رضایت زنان برای ازدواج را ضروری دانست، اما شواهد نشان می‌دهد که این فرمان در عمل اجرا نمی‌شود و اعضای این گروه خود به ازدواج‌های اجباری دست می‌زنند. گزارش‌هایی از ولایات مختلف حاکی از آن است که جنگجویان طالبان با تهدید و زور، دختران و زنان را مجبور به ازدواج می‌کنند.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری