رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • درباره خشانه
    • هیات امناء
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
Help Our Work DONATE
رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • درباره خشانه
    • هیات امناء
  • English
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
رسانه رخشانه
Help Our Work
DONATE

زخم زندگی؛ روایت زندگی دشوار همسر سربازی که در جنگ با طالبان جان باخت

۱۷ جوزا ۱۴۰۲
زخم زندگی؛ روایت زندگی دشوار همسر سربازی که در جنگ با طالبان جان باخت

عکس: رسانه‌ی رخشانه

الهه رسا

عارفه صالحی در هوای سوزان شهر هرات و در گرمای ۳۸ درجه‌ سانتی‌گراد سرگرم کار است. برای چند روز در آشپزخانه‌ی مخصوص غذای خانگی در نمایشگاه سالانه‌ی«افغان لاجورد» کار پیدا کرده است؛ اتفاقی‌که به ندرت برایش پیش می‌آید.

او همسر یک سرباز حکومت پیشین است که در جنگ با طالبان،  در ولسوالی بالابلوک ولایت فراه جانش را از دست داده است. حالا عارفه اغلب اوقات در خانه‌های مردم صفاکاری می‌کند و فرزند ۹ ساله‌اش نیز به کارگری در خیابان روی آورده است.

حضور بازدید کنندگان در نمایش‌گاه گسترده است. این باعث شده که شمار مشتریان غذاهای هوسانه هراتی نیز زیاد باشد

عارفه‌ی ۳۲ ساله با سرعت برای مشتریانش بولانی سرو می‌کند. هر دانه بولانی را به مبلغ ۲۰ افغانی می‌فروشد. درآمد امروزش ۴۰۰ افغانی شده است.  او از این‌که بعد از یک هفته بی‌کاری و خانه‌نشینی با پول کارش می‌تواند برای خانه لوازم مورد نیاز را خریداری کند، خوشحال به نظر می‌رسد.

هفته‌ی گذشته شهر هرات برای چهار روز میزبان دومین نمایشگاه سالانه‌ی«افغان لاجورد» بود. در این نمایشگاه حدود ۱۰۰ غرفه به صنایع دستی زنان اختصاص یافته بود.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

عفو بین‌الملل: طالبان باید ندا پروانی، همسر و کودک‌اش را فورا آزاد کنند

روایت زنان؛ بی‌وطنی

زخم زندگی

عارفه در صحبت با خبرنگار رسانه‌ی رخشانه مرگ شوهرش را دردناک‌ترین زخم زندگی‌اش توصیف می‌کند. او تا اکنون نتواسته از شوک آن حادثه بیرون شود.

بیست سال جنگ طالبان قربانی‌های زیادی از مردم گرفته است. قربانیان این جنگ‌ها تنها سربازانی که در سنگر کشته شده‌اند نیستند، بلکه زنان و کودکانی اند که با از دست‌دادن سرپرست خانواده در سایه‌ی حاکمیت طالبان، برای بار دوم  در بی‌سرنوشتی به‌ سر می‌برند.

بریدمل«گل‌احمد»، سرپرست این خانواده، برای پنج سال عضو نیروهای ارتش افغانستان در حکومت پیشین بود.

به گفته‌ی عارفه، گل‌احمد در طول یک‌سال تنها دو ماه اجازه‌ی ترک سنگر و ملاقات با اعضای خانواده‌اش را داشت و ماهانه بیش از ده هزار افغانی از دولت پیشین افغانستان معاش می‌گرفت. عارفه با حسرت می‌گوید که با معاش شوهرش زندگی خوبی داشت.

اما گل‌احمد در اواخر ماه حمل سال ۱۴۰۰، در ولسوالی بالابلوک ولایت فراه در رویارویی با جنگ‌جویان طالب جانش را از دست داد. از گل‌احمد یک کودک ۹ ساله به اسم بصیراحمد به‌جا مانده است.

عارفه گفته است: «شوهرم در صحنه‌ی جنگ در ولسوالی بالابلوک ولایت فراه کشته شد؛ اما بعد از قتل شوهرم هیچ‌کس در پیوند به قتل او شناسایی و دست‌گیر نشد.»

پس از مرگ گل‌احمد، طولی نکشید که طالبان بر افغانستان مسلط شدند. عارفه که دیگر نان‌آوری نداشت، برای اخذ مدد معاش قربانیان جنگ به اداره‌ی شهدا و معلولین طالبان در هرات مراجعه کرد؛ اما تا به امروز کسی صدایش را نشنیده است: «اداره‌ی شهدا و معلولین برای من فورم داد و بعد از درج اطلاعات در مورد شوهرم و تایید وکیل ‌گذر و امام مسجد، درخواستم به کمیسیون رفت و در کمیسیون از من در مورد زمان و دلیل مرگ، تعداد ورثه و این‌که آیا شوهرم سرپرست خانواده بوده، سوال کردند.»

اعضای طالبان در اداره‌ی شهدا و معلولین برای عارفه گفته‌اند که وثیقه او بعد از تاییدیه کمیسیون به مرکز کشور ارسال شده ولی پس از گذشت چهار ماه از تاریخ ارسال وثیقه، هر زمانی‌که عارفه به اداره‌ی طالبان مراجعه می‌کند، هیچ پاسخی دریافت نمی‌کند.

 او ناامیدانه ادامه می‌دهد: «هر وقت که به ریاست شهدا و معلولین مراجعه می‌کنم؛ نه جواب صحیح و نه پولی برای من داده می‌شود. من در اداره‌ی طالبان کسی را نمی‌شناسم، به همین دلیل کارم نمی‌شود و شاید برایم کارت ندهند.»

 وزارت شهدا و معلولین از زمان حکومت پیشین افغانستان به افراد دارای معلولیت و یتیمان ماهانه معاش پرداخت می‌کرد.

اما این گروه سال گذشته اعلام کرد که فورم مدد معاش ده هزار یتیم و افراد دارای معلولیت را لغو کرده است. وزارت شهدا و معلولین طالبان این افراد را«خیالی» خوانده بود.

این نگرانی نیز وجود دارد که طالبان خانواده‌های نیروهای امنیتی پیشین را از مدد معاش محروم کرده‌اند.

 عارفه می‌گوید: «از شوهر شهیدم یک کودک برایم مانده است، با یک کلیه کار و زندگی می‌کنم و صبح و شام چیز بخور و نمیری برای خوردن پیدا می‌کنم، امید من به خدا است و جز صبر چاره‌ی دیگری ندارم.»

نداشتن پدر، بصیراحمد ۹ ساله را در معرض آسیب‎های روحی و روانی قرار داده است. او دانش‌آموز صنف چهارم در یکی از مکتب‌های شهر هرات است؛ اما همیشه غمگین و گوشه‌نشین است و به‌گفته‌ی مادرش به درس خود کم‌توجهی می‌کند.

این کودک صبح با طلوع آفتاب برس و رنگ کفش را در کیف مکتب‌اش جابه‌جا می‌کند و ظهر در گرمای سوزان آفتاب، در خیابان‌های هرات مشغول کار است و دمادم غروب به خانه بر می‌گردد.

عارفه در اتاقی در خانه‌ی برادرش به‌گونه‌ی موقت اجازه‌ی سکونت دارد. او سرپرست و نان‌آوری ندارد و برای تامین مخارج زندگی پسرش از هیچ تلاشی دریغ نکرده است.

این زن برای مقابله با فقر و ناداری کارهایی بالاتر از توان‌اش را انجام می‌دهد. او در زمانی‌که فرصت آشپزی برایش فراهم نیست، روزانه با معاش ۲۰۰ افغانی در خانه‌ها صفاکاری می‌کند. عارفه می‌گوید: «برای سیر کردن شکم پسرم در خانه‌ها صفاکاری می‌کنم ولی در برخی از روزها پنجاه افغانی هم درآمد ندارم.»

عارفه یک‌ونیم سال قبل یک کلیه‌اش را به دلیل عفونت برداشته است: «بعد از مرگ شوهرم و به دلیل کار شاقه، یک کلیه‌ی من از کار افتاد و در یکی از شفاخانه‌های خصوصی در شهر هرات کلیه خود را برداشتم.»

او در مورد تجربه‌ی یک‌و‌نیم ساله‌ی زندگی با یک کلیه می‌گوید که جسم‌اش ضعیف شده و حتا در انجام کارهای روزانه به مشکل بر می‌خورد. عارفه برای عملیات کلیه‌اش مجبور شد تا مبلغ پنجاه‌هزار افغانی را از بستگانش  قرض بگیرد: «برای پیدا کردن این مبلغ به دروازه‌ی خانه‌ی تمام اقارب خود رفتم و آن‌های مبلغ ۱۰۰۰ الی ۲۰۰۰ برای من قرض دادند تا این که پنجاه‌هزار افغانی تکمیل شد ولی تا حالا توانایی پرداخت قرض خود را ندارم.»

روایت زندگی عارفه داستان زندگی صدها زن افغانستان در دوران حاکمیت طالبان است که شوهران خود را در جنگ از دست داده‌اند و حالا در شرایط بد اقتصادی به‌ سر می‌برند.

از زمان تسلط طالبان بر افغانستان در آگست سال ۲۰۲۱، گزارش‌گران رسانه‌ی رخشانه وضعیت زندگی خانواده‌های سربازان قربانی جنگ را مستندسازی کردند که بعد از جان باختن و ناپدید شدن این سربازان، بازماندگان شان در وضعیت بدی به سر می‌برند و زنان و کودکان شان به کارهای شاقه روی‌ آورده‌اند.

مثل پروانه ۱۴ ساله، باشنده‌ی ولایت قندهار که بعد از ناپدید شدن پدرش که سرباز ارتش ملی بود، یگانه نان‌آور خانواده‌ی چهار نفری‌اش است و روزانه با فروش«لیف و جال حمام» مصارف خانواده‌ی خود را تامین می‌کند.

فاطمه ۳۶ ساله، با یک دختر و پسر در شهر کابل زندگی می‌کند. شوهر فاطمه، سرباز سابق ارتش، شش سال قبل در هنگام سقوط ولایت قندوز جان داد. در حال حاضر فاطمه به تنهایی و با راه‌اندازی نانوایی خانگی در تلاش تامین مخارج خانواده‌اش است.

همچنان شوهر فیروزه سرباز ارتش ملی، سه‌ونیم سال قبل در جنگ میان نیروهای امنیتی کشور با گروه طالبان در ولایت قندهار جان باخت. فیروزه که با چهار کودکش در شهر نیلی دایکندی زندگی می‌کند، می‌گوید که بعد از مرگ شوهرش هیچ‌گونه کمک مالی برایش صورت نگرفته است.

برچسب ها: بیوه‌های نیروهای امنیتی حکومت پیشینزنانقربانیان جنگیتیمان نیروهای امنیتی حکومت پیشین
به اشتراک گزاریتوییتچسباندن

مطالب مرتبط

ساکنان «خارقول» در حصر خانگی؛ طالبان در پنجاب بامیان به دنبال چیست؟

۶ میزان ۱۴۰۲
ساکنان «خارقول» در حصر خانگی؛ طالبان در پنجاب بامیان به دنبال چیست؟

منابع مردمی از ولسوالی پنجاب ولایت بامیان می‌گویند که طالبان از چند روز به این‌سو، در حال حفاری یک مقبره«زیارت‌گاهی»...

بیشتر بخوانید

ناامیدی خواهران دانش‌آموز؛ «فروختن کتاب‌هایم مثل این است که آرزوهایم را بفروشم»

۶ میزان ۱۴۰۲
ناامیدی خواهران دانش‌آموز؛ «فروختن کتاب‌هایم مثل این است که آرزوهایم را بفروشم»

ساعت ۱۰ صبح یک روز خزانی، دو دختر قدونیم‌قد که ماسک پوشیده و سر تاپای شان را با لباس سیاه...

بیشتر بخوانید

چرا دختران رزمی‌کار کشور برای رهبران کانادا و فرانسه نامه نوشتند؟

۴ میزان ۱۴۰۲
چرا دختران رزمی‌کار کشور برای رهبران کانادا و فرانسه نامه نوشتند؟

روز گذشته ۲۵ دختر رزمی‌کار کشور در نامه‌ای به نخست‌وزیر کانادا و رییس‌جمهور فرانسه خواستار پناهندگی از آن‌ها شدند.

بیشتر بخوانید

روایت زنان؛ بی‌وطنی

۳ میزان ۱۴۰۲
روایت زنان؛ بی‌وطنی

شهلا شیرین* چهار سال پیش افغانستان را برای سفر تحصیلی در حالی ترک کرد که امیدوار بود وقتی درس‌های دوران...

بیشتر بخوانید

جواب دهید لغو جواب

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • تماس با ما
Copyright © 2021 Rukhshana
مطلبی یافت نشد
مشاهده همه نتایج
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • عکس
  • پرونده
  • روایت
  • دادخواهی
  • آموزش
  • گفت‌و‎گو
  • درباره خشانه
    • هیات امناء
  • English

بازنشر مطالب رسانه رخشانه، تنها با ذکر کامل منبع مجاز است.