زیبا بلخی
در حالی که به اثر بریدگی تیغ روی دستاناش اشاره میکند، میگوید: «دوبار دست به خودکشی زدم، اما هر دوبار متاسفانه از بخت بدم زنده ماندم. خانوادهام بخاطر خوشی پسرشان خوشی من را نادیده گرفتند. رضایت من را نگرفتند که آیا در این ازدواج خوش هستم یا نه.»
این بخشی از حرفهای نرگس(مستعار) ۱۷ساله که به اجبار به ازدواج بدل داده شده است. او گفته است که چون خانوادهاش به خاطر مشکلات اقتصادی نمیتوانستند برای پسرشان زن بگیرند، او را به بدل دادهاند.
ازدواج بدل نوعی ازدواج سنتی است که در آن دو خانواده، دختران خود را بهطور متقابل به ازدواج پسران یکدیگر درمیآورند که معمولاً بدون رضایت دختران است. این ازدواج در بسیاری از مناطق افغانستان معمول است.
به گفتهی نرگس، او در این معامله که در بهار سال گذشته انجام شده به عقد مردی در آورده شده که ۱۵سال با او تفاوت سنی دارد. خانوادهای که نرگس به بدل داده شده است از دوستان نزدیک پدرش است: «وضعیت اقتصادی ما ضعیف است، همانقدر پیدا میکنیم که خرج روزمره زندگی را بکشیم. چون مصرف عروسی و طویانه برادرم را نمیتوانستند پوره بکنند، تصمیم گرفتند من را در بدل بدهند و این قسم دو فامیل بدون مصرف صاحب عروس شوند. از من کرده ۱۵سال بزرگ است من ۱۷ساله و او ۳۲ ساله، به پدرم چیزی گفته نمیتوانستم اما به مادرم زیاد گفتم این کار را در حقم نکند اگر نه خود را از بین خواهد بردم.»
به گفتهی نرگس، حتا کسی این تهدید او را که خودش را خواهد کشت جدی نگرفت. برای اولین بار تنها یک ماه بعد از این وصلت که نرگس آنرا «معامله» مینامد تصمیم به خودکشی گرفت. پس از ظهر یکی از روزها در ماه سرطان سال گذشته(۱۴۰۲) با خوردن مرگ موش اقدام به خودکشی میکند؛ اما خانوادهاش او را سر وقت به شفاخانه میرسانند و نجاتش میدهند.
بار دیگر که نرگس تصمیم میگیرد به زندگیاش پایان بدهد، بر میگردد به دو ماه قبل. این بار نرگس با بریدن رگهای دستش اقدام به خودکشی کرده بود؛ اما بازهم داکتران موفق شدند او را نجات دهند: «از زندگی که به دل آدم نباشد کرده مرگ خوب است و من هم ترجیح دادم بهجای این قسم عروسی بمیرم. یک بار مرگ موش خوردم که فامیلم سر وقت خبر شده بردند شفاخانه و معدهام را داکترها شستشو دادند و زنده ماندم و دو ماه پیش باز خواستم خودکشی بکنم چون گپ عروسی شد و محفل هم نزدیک است شاید تا همین یک ونیم ماه دیگر محفل عروسی را بگیرند. باز خواستم خودکشی کنم رگهای دست خودم را با پل زدم اما زندگی هم پشتم را ایلا دادنی نیست باز زنده ماندم. من هیچ دلخوشی ندارم که واقعن زنده بمانم.»
جلو اشکهایش را نمیتواند بگیرد، با صدایی مملو از بغض داستان تلخ زندگیاش را ادامه میدهد: «با این کارم طعنهخور خانواده و نامزدم شدم؛ اما فکر نمیکنند واقعن در دلم چقدر درد دارم که باعث شد از زندگی خود بگذرم و خودکشی بکنم. هیچ کسی درکم نمیکند.»
به گفتهی نرگس این ازدواج معاملهای است که بدون درنظر گرفتن رضایت دختران میان دو خانواده صورت گرفته است: «از او دختر که قرار است خانم برادرم شوه هم رضایت نگرفتن دو فامیل به دل خود این بدل را انجام دادند هر چند تفاوت سنی برادرم با نامزدش زیاد نیست برادرم ۳۰ ساله و نامزدش ۲۴ساله است اما بازهم در ازدواج تنها سن و سال مطرح نیست باید رضایت هر دو طرف وجود داشته باشد.»
نرگس صنف نهم مکتب بود که پس از بسته شدن درب مکاتب به روی دختران بالاتر از صنف ششم با فرمان طالبان، از رفتن به مکتب باز ماند.
تمام آرزوهایی که نرگس داشت به گفتهی خودش همه ناتمام باقی ماند. میخواست روزی داکتر شود، نه این که از زندگیاش سیر بیاید: «من آرزوی یک آینده بسیار خوب را داشتم. امید داشتم روزی مکتبها شاید باز شود و من بتوانم مکتب بروم، دانشگاه بروم و داکتر شوم. اما خانوادهام هم مثل طالبان سرم ظلم کرده و زندگیام را نابود کردند. طالبان از ادامه تحصیل ما دخترها را باز داشتند اما فامیلم مکمل آینده من را بخاطر پسرشان خراب کردند.»
نرگس در کنار خانوادهاش، حکومت طالبان را نیز مقصر این وضعیت خود میداند. او میگوید در صورتی که نهادهای قضایی حکومت طالبان به حرفهای زنان ارزش و اهمیت میداد وضعیت زندگی نرگس حالا به گونهی دیگری میبود: «اگر جمهوریت میبود شاید بخاطر رهایی این وضعیت خود، کاری میتوانستم. در او زمان محکمهها به گپ زنان اهمیت میداد اما حالی اینها به زن ارزش نمیدهند و مطمئن هستم به هر نهادی اگر بروم از من حمایت نمیکنند.»
به باور شماری از فعالین حقوق زن، در حالی که میزان ازدواجهای بدلی در افغانستان تا پیش از روی کارآمدن حکومت طالبان تا اندازهای کاهش یافته بود؛ اما با حاکم شدن طالبان در افغانستان به دلیل فقر اقتصادی که خانوادهها با آن روبرو هستند، چنین رسمورواجهای ناپسند دوباره در حال ترویج است.
فقر اقتصادی از یک طرف و از سوی دیگر هزینهی گزاف ازدواج در افغانستان از دلایلی است که خانوادهها بیشتر به ازدواجهای بدلی رو میآورند.
پلواشه پیوندی فعالان حقوق زنان میگوید: «ازدواجهای بدلی به دلایل مختلف از سالهای متمادی در افغانستان وجود داشته ولی قبل از روی کار آمدن گروه طالبان این ازدواجها کم رنگ بود و مردم تحت فشارهای روحی و روانی و اقتصادی و اجتماعی، موضوعات خانوادگی قرار نداشتند؛ ولی امروز با روی کار آمدن حکومت طالبان از یک سو اقتصاد مردم ضعیف شده و مسئله طویانههای بلند و مصارف ازدواج از مواردی است که خانوادهها را میکشاند به طرف ازدواجهای بدلی؛ چون به نظرشان این ازدواج اقتصادیتر و بهتر و راه حل خوبی است برایشان.»
این فعال حقوق زنان میگوید، قربانی اصلی فقر به گونههای مختلف زنان هستند: «امیدوار نیستم راه حلی وجود داشته باشد چون طالبان گروهی زن ستیز هستند و برای شان سرنوشت دختران خانواده مهم نیست.»