چهل روز شده که چرهها در پاهای نرگس جا خوش کرده است. درد و زخم ناشی از چرههای به جا مانده در پاهای نرگس، او را زمینگیر کرده است؛ اما او برای کار و درسش، اراده محکم دارد. هنوز لبخند ملیحی به صورت کوچک او خودنمایی میکند، گویی آنقدر در صلح است که زخمها در برابر آن امید ناتوان.
نرگس چهاردهساله در نخستین انفجار در شهر بامیان زخمی شد. آن روز او بعد از یک کار طاقتفرسا در دکان خیاطی که با پدرش مشغول کار در آن است به نیت زودتر رسیدن به خانه، دکان را ترک کرده بود که ناگهان با صدایی به زمین خورد.
نرگس وقتی از آن لحظه میگوید ترس عجیبی در چشمانش دیده میشود. او از لحظهیی میگوید که از میان دود و مردهها بر میخیزد تا فرار کند؛ ولی احساس میکند پاهایش کرخت شده است. میبیند که خون شدید از پاهایش جاری است. دوباره به زمین میافتد و سعی میکند به خانهاش تماس بگیرد.
نیم ساعت طول میکشد تا نیروهای امنیتی و امبولانس به ساحه برسد. با این حال به گمان اغلب بیشتر زخمیها جانشان را از دست میدهند. نرگس میگوید وقتی آنها به شفاخانه میرسند به کمبود داکتر و پرستار مواجه میشوند. او بیشتر از نیم ساعت منتظر میماند تا زخمهایش بررسی شود.
او روزانه مسیر خاکی و ناهموار زرگران تا بازار شهر بامیان را با درد ناگوار قدم میزند تا به دکان خیاطی برسد. نرگس با پدرش خیاطی میکند تا خرج خانه و هزینهی درسی خواهران و برادرانش را پیدا کند.
وقتی نرگس زخمی شد، خویشاوندان آنها حدود ۵۰هزار افغانی قرضه دادند تا مصرف تداوی او شود. آنها در یک خانه کرایی بدون هیچ نوع امکانات شهری و اما در شهر بامیان زندگی میکنند. منطقهیی که مسیر آن توام با گِل و لای است و رفت و آمد را دشوار کرده است.
نرگس با یک چرهای که در پایش جامانده، درست نمیتواند بنشیند. داکتران دلیل بیرون نکشیدن آن چره را آسیب رسیدن به رگهای عصبی او میدانند. او یک سال بعد نیاز به جراحی دارد تا چرهی باقی مانده از پایش کشیده شود. با این حال خانوادهی نرگس با فقر درگیر است و برای بهبود اوضاع او نیاز مالی دارند.
نرگس صنف نهم مکتب است؛ او بیشتر از سن و سالش سختکوش است. با آن که زخمهایش هنوز تازه است و هرازگاهی از شدت درد بیهوش میشود؛ اما هر روز به صنف درسی و کارگاه کوچک خیاطی پدرش برای کار و درس خواندن حاضر میشود.
خانواده نرگس چند سال پیش از دره آهنگران بامیان به یک خانهی فقیرانه و در ساحهی حاشیهنشین زرگران کوچ کردند. پدر او میگوید برای این که فرزندانش درس بخوانند، نیاز به شرایطی داشتند که حداقل مسیر کمتری را کودکانش از مکتب و مراکز آموزشی تا به خانهشان بپیمایند:”اینجا نقل مکان کردهایم تا کودکانم درس بخوانند.”
بامیان که یکی از امن ترین ولایت های افغانستان به شمار میرود، تاریخ چهارم ماه قوس امسال شاهد چند انفجار بود. انفجارهای که در امنترین ولایت افغانستان قربانی زیادی از مردم گرفت.
ساعت پنج شام در چهار قوس سال ۱۳۹۹ دو انفجار در بازار مرکز بامیان صورت گرفت که در آن دستکم ۱۸ تن جان باخته و بیش از ۶۰ تن زخمی شدند.