رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
English
پشتو
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

روایت زنان؛ رویای«شیرین‌گل»

۲ حوت ۱۴۰۱
روایت زنان؛ رویای«شیرین‌گل»

عکس: ارسالی به رسانه رخشانه

سینا

آن‌چه در ادامه خواهید خواند، خلاصه‌ی گفت‌وگو با دختر دانش‌جویی ا‌ست که تقلا و ایستادگی‌اش را علیه محدودیت‌های طالبان روایت می‌کند. به خواست خودش از او در این روایت به نام شیرین‌گل یاد می‌شود. شیرین‌گل بیست‌ویک ساله و به‌قول خودش، متولد جغرافیای خشن«غور» است.

شیرین‌گل  پس از این‌که از مکتب فارغ شد، زمستان همان سال به مرکز ولسوالی لعل‌و‌سرجنگل رفت تا در آن‌جا برای سپری کردن آزمون کانکور، آمادگی بگیرد. یک سال تمام، در اتاق‌های نم‌ناک درس خواند تا بتواند به دانشگاه راه پیدا کند. شیرین‌گل آزمون کانکور را سپری کرد و به رشته‌ی دل‌خواهش، دانشکده‌ی ادبیات فارسی دانشگاه هرات راه یافت.

او آرزوی نویسنده شدن را در دل داشت. روزها کتاب می‌خواند و بی‌وقفه تلاش می‌کرد. تا این‌که این رویای شیرین به یک‌باره تلخ شد؛ نظام جمهوریت سقوط کرد، طالبان دوباره به قدرت رسیدند و دروازه‌ی مکتب‌ها و دانشگاه‌ها بسته شد. البته تا اطلاع ثانوی.

این اتفاق برای شیرین‌گل، مثل رسیدن دنیا به آخرش بود: «روزی‌که خبر بسته‌شدن دروازه‌ی دانشگاه‌ها را شنیدم، دنیا دور سرم چرخید و همه‌چیز پیش چشمانم تاریک شد.»

این مطالب هم توصیه می‌شود:

زنان معترض: اجباری کردن برقع بی‌رحمانه‌ترین نوع تحقیر اجتماعی و محدودسازی حقوق اساسی زنان به شمار می‌رود

طالبان در هرات ورود زنان بدون برقع را به ادارات دولتی و شفاخانه‌ی حوزوی منع کردند

گرچه آن اتفاق شیرین‌گل را نابود کرد؛ اما او تسلیم نشد: «می‌دانستم که قرار نیست به این زودی‌ها دروازه‌‌ی مکتب‌ها و دانشگاه‌ها باز شوند، من هم تصمیم گرفتم، انگلیسی بخوانم. نمی‌توانستم از رویاهایم دست بکشم. آن‌وقت سراغ گزینه‌ی بعدی رفتم.»

او دوباره به مرکز ولسوالی برگشت تا آن‌جا به یکی از موسسه‌های خارجی – موسسه‌ی GRS- که برای دانش‌آموزان دختر و پسر فارغ شده از مکتب، انگلیسی درس می‌داد، نام‌نویسی کند. شیرین‌گل از بین ۳۰۰ داوطلب، توانست آزمون ورودی را موفقانه پشت سر بگذارد و به عنوان دانش‌آموز به آن موسسه راه پیدا کند.

او یک سال درس خواند و سه سمستر را موفقانه تمام کرد، سه سمستر دیگر مانده بود که از موسسه فارغ شود؛ اما این برنامه‌اش نیز ناتمام ماند: «شب‌ها تا صبح درس می‌خواندم تا بتوانم از این طریق- آموزش زبان- به رویاهایم جامه‌ی عمل بپوشانم. در تمامی امتحانات همیشه جز‌ء دانش‌آموزان ممتاز موسسه بودم.»

 پس از بسته‌شدن دروازه‌ی تمامی نهادهای آموزشی، شیرین‌گل به روستا برگشته و خانه‌نشین شده است. او می‌گوید، یک‌ ماه و سیزده روز می‌شود که خانه‌نشین شده و دروازه‌ی موسسه نیز بر روی آنان بسته شده است.

از او‌ از برنامه‌ی آینده‌اش می‌پرسم، پس از اندکی توقف پاسخ می‌دهد: «شاید بهتر باشد هر کسی مقابل این تصمیم طالبان بایستد.»

 او‌ اکنون به‌دور از چشم طالبان، به دختران دیگر انگلیسی درس می‌دهد: « ۲۰ روز می‌شود که به دختران انگلیسی درس می‌دهم. این تنها دل‌خوشی این‌روزهای من است. این‌طوری می‌توانم هر آن‌چه آموخته‌ام را به دیگران بیاموزانم و با تصمیم طالبان مقابله کنم. قسم می‌خورم تا روزی‌که زنده‌ام، دست از مقابله با این گروه خشن و ناانسان بر ندارم.»

شیرین‌گل یکی از هزاران دختر پرتلاش و مستعد افغانستان است که با تمام محدودیت‌ها، هنوز هم مبارزه می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

پشتو English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری