رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

روز جهانی آموزش؛ «اگر دخترانم درس خوانده نتوانند چه خاکی بر سرم بریزم؟»

۵ دلو ۱۴۰۳
روز جهانی آموزش؛ «اگر دخترانم درس خوانده نتوانند چه خاکی بر سرم بریزم؟»

عکس: رسانه‌ی رخشانه

هانیه فروتن

سال ۲۰۱۸، مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز ۲۴ جنوری هر سال را «روز جهانی آموزش» نام‌گذاری کرد. از آن‌سال تاکنون، بسیاری از کشورها از این روز تجلیل می‌کنند. امسال جهان در حالی به استقبال از این روز رفتند که در افغانستان زیر اداره‌ی طالبان، دختران بیش از ۱۰۰۰ روز را در انتظار بازگشایی مکاتب، دانشگاه‌ها و نهادهای آموزشی، روزهای «تلخی» را گذرانده‌اند.

طالبان پس از بازگشت دوباره به قدرت، در نخستین اقدام، دروازه‌های مکاتب را به روی دختران بالاتر از صنف ششم بستند. قدم بعدی بستن دانشگاه‌ها به روی دختران بود. در سه سال گذشته این گروه به طور پیوسته به وضع محدودیت‌های بیشتر آموزشی برای زنان و دختران ادامه داده‌ است. بستن آموزشگاه‌ها و انستیتوت‌های صحی از آخرین اقدامات این گروه است.

اقدامی که بیش‌ از پیش موجب نگرانی، ناامیدی و محرومیت میلیون‌ها زن و دختر از حق آموزش شده‌ است.

به مناسبت روز جهانی آموزش، در این گزارش پای صحبت‌های «حسرت‌بار» دخترانی نشسته‌ایم که از پانزدهم آگست ۲۰۲۱ تاکنون در برزخ نومیدی سرگردان بوده‌اند؛ دخترانی که با «بغض‌های سنگین» می‌گویند، شاید برای همیشه روی مکتب و دانشگاه را نبینند.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

روزگار دختران بازمانده از دانشگاه در «زیباک» بدخشان: کار شاقه، رویای نیمه‌تمام، غم بزرگ در دل

مرکز آموزشی «اوغوز میراثم»؛ امیدی تازه برای کودکان ترکمن در دور افتاده‌ترین نقطه فاریاب که بنیان‌گذار آن یک زن است

(اوچا) یا دفتر هماهنگ‌کننده کمک‌های بشردوستانه سازمان ملل متحد روز جمعه، ۵ دلو، به مناسبت روز جهانی آموزش گفته که ۱.۵ میلیون دختر در افغانستان از حق آموزش محروم هستند.

 زهرای چهارده ساله، ساکن ناحیه‌ی سیزدهم کابل یکی از این دختران است. او هنگام سقوط دولت جمهوری و صدور فرمان ممنوعیت آموزش دختران از سوی رهبر طالبان، صنف ششم مکتب بود.

 فرمان ممنوعیت آموزش زنان زندگی او را دگرگون کرد و اکنون، نزدیک به چهار سال می‌شود که صنف درسی، دوستان و معلمانش را ندیده، روزهایش را «به امید اینکه دوباره به مکتب برود می‌گذراند.»

زهرا درباره‌ی امیدش به بازگشایی مکاتب به‌روی دختران توضیح می‌دهد که برای سال جدید (۱۴۰۴) تمام آمادگی‌های لازم را گرفته؛ از خرید لباس نو و کفش گرفته تا کیف و کتابچه. او آماده‌ی رفتن به مکتب است و امید دارد که «تصمیم طالبان تغییر خواهد کرد.»

نهادهای بین‌المللی نیز امسال خواهان پایان دادن به این وضعیت شده‌اند. از جمله اوچا در پیام خودش گفته است: «این تخلف باید پایان یابد.»

اکنون زهرا وقتش را با رفتن به کلاس‌های نقاشی، فن بیان و یادگیری زبان انگلیسی سپری می‌کند. چون به‌گفته‌ی خودش: «نومیدی اسم دوم شکست است. من امیدم را از دست نمی‌دهم، زیرا باور دارم که ضعیف نیستم و نباید به‌راحتی تسلیم شوم.»

اما مدینه‌ی ۱۷ ساله، برخلاف زهرا، امیدش را از دست داده است. او صنف نُهم مکتب بود که از ادامه‌ی تحصیل بازماند. آرزو داشت داکتر شود و به زنان محروم زادگاهش در دایکندی خدمت کند. اما اکنون، در ناحیه سیزدهم کابل، روزهایش را با مهره‌دوزی به شب می‌رساند.

مدینه می‌گوید که «دیگر هیچ امیدی برای بازگشت دوباره به مکتب» ندارد و معتقد است که اگر قرار بود در تصمیم طالبان تغییری بیاید، محدودیت‌ها بیشتر و بیشتر نمی‌شدند و اگر کسی  به صدای اعتراض آنان گوش می‌داد، اکنون شاهد اتفاقات بهتری بودند.

همانطور که سرگرم مهره‌دوزی است، به حرف‌های خود ادامه می‌دهد: «وقتی تازه مکتب‌ها بسته شدند، در دلم می‌گفتم حتماً برای یک مدت کوتاه خواهد بود و با آوردن تغییرات در نوع پوشش دختران، به ما اجازه‌ی آموزش داده می‌شود، یک سال با همین امید واهی گذشت. سال بعد امیدم کم شد، سال دیگرش کمتر و حالا واقعا هیچ امیدی ندارم.»

زینب ۱۳ ساله، یکی دیگر از دخترانی است که هنوز نور امید بازگشایی مکاتب در دلش روشن است؛ در غرب کابل زندگی می‌کند و در سال ۱۴۰۲ از صنف ششم فارغ شده. زینب نوجوان می‌گوید هرچند که بارها هنگام گذشتن از جلوی مکتب‌اش او را «بغض بی‌امان» گرفته و بارها با دیدن برادرانش در حال درس‌خواندن گریه کرده، ولی اجازه نداده که نومیدی بر او غلبه کند.

اما صحبت کردن در این مورد برای زینب کار راحتی نیست. دقایقی که مهمان او بودم مرتب می‌کوشید بحث را عوض کند. وقتی از او پرسیدم «اگر مکاتب باز نشوند چه تصمیم دارید؟» با چشم‌های اشک‌بار گفت: «از این زندگی کرده، بمیرم بهتر است.»

هرگونه پرسش درباره‌ی آینده برای دخترانی که در برزخ ممنوعیت از آموزش به‌سر می‌برند، دشوار است. آنان می‌کوشند که هیچ بدبینی‌ به دل راه ندهند و هیچ پرسش تلخی نپرسند؛ تا بتوانند شعله‌ی کم‌سوی امید را در دل‌های‌شان زنده نگه‌دارند.

رخسار، که در همسایگی زینب زندگی می‌کند، صنف پنجم مکتب است و نگرانی خود را دارد. او می‌ترسد که یک سال بعد به سرنوشت دوستش گرفتار شود. روزهای رخسار که فقط ۱۲ سال دارد، با همین نگرانی سپری می‌شوند. وضعیت کنونی باعث شده که او عمداً درس نخواند تا شاید بعد ناکامی، بتواند یک سال بیشتر به مکتب برود. در حالیکه دستان کوچک کودکانه‌اش را به صورتش گرفته، با گلوی بغض‌آلود می‌پرسد: «اگر درس خوانده نتوانم، آینده‌ی خواهر و مادرم چه خواهد شد؟»

مادر رخسار، چهار سال قبل شوهرش را در یک حادثه از دست داد و در حال حاضر تنها سرپرست رخسار و خواهر پنج ساله‌اش است که می‌گوید با دیدن حال رخسار رنج می‌برد و اذیت می‌شود.

مادر رخسار می‌گوید: «با آمدن امارت [طالبان] فقر بیشتر شده‌، بیکاری بیشتر شده، مردم بدبخت‌تر شده‌اند. شاید این درد مشترک همه‌ی‌مان باشد. ولی برای من که یک مادر تنها هستم، آینده‌ی تاریک و نامعلوم دخترانم بیش ‌از این مشکلات شکنجه‌ام می‌کند. اگر درس خوانده نتوانند چه خاکی بر سرم بریزم؟»  پرسشی تلخ که گویا از خود می‌پرسد.

 جهان، در حالی از روز جهانی آموزش گرامی‌داشت به عمل می‌آورد که در جغرافیای رخسار، دختران بازمانده از تحصیل، با «نومیدی و یأس» به ازدواج‌های ناخواسته تن می‌دهند. مانند سکینه‌ی ۱۹ ساله،  که بعد از ممنوعیت آموزش زنان، طبق خواسته‌ی والدین خود با پسر کاکایش عروسی کرده و حالا مادر یک فرزند است.

سکینه نیز در غرب کابل زندگی می‌کند. او صنف دوازدهم مکتب بود که با فرمان ملاهبت‌الله از تحصیل محروم شد و زمانی که طالبان یک‌سالگی به قدرت رسیدن‌شان را جشن می‌گرفتند، خانواده‌ی او بساط عروسی‌اش را چیدند. به قول خودش: «با آمدن طالبان و گرفتن حق آموزش از دختران، پدرم هم بهانه‌ی خوبی پیدا کرد تا به شوهرم بدهد. می‌گفت حالی خو درس نیست، باید شوهر کنی و زندگی‌ات را بسازی. در این شرایط بد دختر جوان نباید در خانه باشد.»

براساس گزارش سازمان ملل‌متحد و گزارش سرمفتش ایالات متحده امریکا (سیگار) در ماه می سال گذشته میلادی، ازدواج زیر سن و اجباری دختران افغانستان به دلیل محرومیت از آموزش و تحصیل، 35 درصد افزایش یافته است.

فشارها بر طالبان به‌خاطر سیاست‌های زن‌ستیزانه این گروه در افغانستان بیشتر شده است. به تازگی، دادگاه بین‌المللی کیفری درخواست حکم بازداشت رهبر و رییس دادگاه عالی طالبان را صادر کرده است.

کریم خان، دادستان دادگاه کیفری بین‌المللی روز (پنجشنبه، ۴قوس) درخواستی برای صدور حکم بازداشت ملاهبت‌الله، رهبر طالبان و عبدالحکیم حقانی، رییس دادگاه عالی این گروه را اعلام کرده و گفته است که به زودی درخواست بازداشت بیشتری از اعضای ارشد گروه طالبان را صادر خواهد کرد.

آقای خان گفته که این دو عضو کلیدی گروه طالبان به جرم جنایت علیه بشریت، آزار و اذیت و شکنجه بر مبنای جنسیت، طبق ماده هفتم اساس‌نامه رم، باید بازداشت شوند.

این اقدام دادگاه بین‌المللی کیفری با استقبال زیادی مواجه شده است. از زنان گرفته تا نهادهای حقوق‌بشری. به عنوان مثال ریچارد بنت، گزارشگر ویژه‌ی سازمان ملل متحد برای افغانستان، درخواست حکم بازداشت هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان و عبدالحکیم حقانی، رییس دادگاه عالی طالبان را «گام حیاتی» خوانده است.

اخیرا دامن انتقادها از ادامه‌ی بسته ماندن مکاتب به روی دختران افغانستان به درون طالبان هم کشیده شده است. چندی قبل، شیرمحمدعباس استانکزی، معاون وزارت خارجه و از چهره‌های برجسته‌ی منتقد رهبری طالبان گفته بود: «هیچ بهانه‌ای برای بستن دروازه علم و دانش به روی دختران وجود ندارد.»

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری