سحر نبیزاده
حضور طالبان در خیابانهای کابل، این روزها تنها با یک صدا شکسته میشود: صدای اعتراضی زنان. شجاعت و خودگذریای که سرخط رسانههای جهان شده است. در عمل، طالبان در برابر ایستادگی زنان درمانده شدهاند. به همین خاطر، اندک اعتراض زنان را با خشونت تمام عیار سرکوب میکند. انتظار طالبان این است که صدای زنان را خاموش کنند و برای این هدف از هیچ خشونت و وحشیگری هم دریغ نمیکنند.
یقین دارم که چنین اتفاقی نخواهد افتاد. نام، یاد و خاطرهی زنان مبارز در زندگی همهی زنان افغانستان جاری خواهد شد. دخترم را با داستان و جانفشانیهای بانوان قهرمان افغانستان بزرگ خواهم کرد. برایش از مبارزات زنان خواهم گفت. با افتخار قصه میکنم که همنسلان من چه زنان جسور، نترس و دانایی که با میل تفنگ طالب، رو در رو ایستادند و از حق ما دفاع کردند.
به دخترم میگویم، الگوهای مبارزهی زنان را فراموش نکند. به او میگویم که روایت حقیقی مبارزهی زنانی را که حاکمیت طالب را با چالش بزرگ و جهانی روبهرو کرد، بشناسد. به او میگویم که مانند زنان مبارز سرزمینم در پیروی از مطالبهی حق، هرگز ترس را در دل جا ندهد.
من نام یکی از زنان مبارز را برای دخترم انتخاب خواهم کرد و برایش درسی از نترس بودن خواهم داد. ما در یک روز همه دار و ندار خود را از دست دادیم؛ اما تماشا گر نبودیم. ما را دست بسته، چند خاین و وطنفروش به یگ گروه تروریستی فروخت؛ اما مبارزهی زنان با روایت جدیدی، همه را به حیرت وا داشت و سرآغاز مقاومت و ایستادگی و همچنین باعث شکست طلسم ترس از طالب گردید.
به دخترم میگویم، در سرزمین ما پس از بیست سال حاکمیت مردم سالاری، مرد روانیِ که حاکم کشور بود، زمینهی تسلیمدهی قدرت و کشور را به طالبان و تروریستان فراهم کرد و نه تنها نظام را نابود کرد که همهی ما را بیوطن ساخت.
به دخترم می آموزانم که در برابر خاینان و وطنفروشان سکوت نکند. صدا بلند کند. مبارزه و ایستادگی کند. از حقوق تمام زنان و خودش پاسداری نماید. درس بخواند. از حق آموزش دختران حمایت و حفاظت کند.
به دخترم میگویم که طالبان با تسلیمگیری قدرت، حق آموزش و کار را از زنان گرفت؛ اما زنانی از میان نسل ما قد کشیدند و چنان مبارزهی سنگینی را مدیریت و رهبری کردند که برای طالب، شنیدن صدای اعتراض آنها کمتر از شلیک گلوله حساب نمیشد.
از دخترم میخواهم خود را جنس ضعیف حساب نکند. احساس ناتوانی جسمی و روحی نکند. خود را بهعنوان زن، بهعنوان نماد ایستادگی و حق طلبی، نماد عدالتخواهی و برابریجویی و سر انجام، بهعنوان انسان آزاده ثابت کند و در پرتو آن اساسات، زندگی کند.
به دخترم میآموزانم که حق دارد درس بخواند. حق دارد کار کند. حق دارد در سطوح مختلف حکومت کار کند. حق دارد وکیل، وزیر و رییسجمهور شود و عدالت را بر همهگان جاری سازد. به او میگویم که زنان قدرت و ظرفیت کارهای بزرگی را دارد و هیچ مانعی در مسیرش موفق به توقف او نمیشود.