رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

خوانشی تلفیقی از فوکو و بل هوکس؛ واکاوی ساختارهای قدرت، «سوژه‌ی مطیع» و «خشونتِ نمادین»

۱۶ جوزا ۱۴۰۴
خوانشی تلفیقی از فوکو و بل هوکس؛ واکاوی ساختارهای قدرت، «سوژه‌ی مطیع» و «خشونتِ نمادین»

بهار سهیلی/ عکس: ارسالی به رسانه‌ی رخشانه

بهار سهیلی

در جوامع امروزی، احساس برتری طلبی برخی افراد یا گروه‌ها، تنها ناشی از غرور فردی یا عدم تعادل روانی و خودشیفتگی نیست؛ بلکه از دل ساختارهای پیچیده‌ی اجتماعی، نهادی و تاریخی سربرمی‌آورد. برای فهم این پدیده، باید نگاهی نقادانه به سازوکارهای قدرت داشت. در این مسیر، اندیشه‌های میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی و بل هوکس، فمینیست و نظریه‌پرداز امریکایی، افقی تازه برای تحلیل این ساختارها پیش روی ما می‌گذارند؛ هر یک از زاویه‌ای متفاوت، در نقد این ساختارها نقش برجسته‌ای دارند و دیدگاه‌های آنان را می‌توان مکمل یکدیگر دانست. 

قدرت و گفتمان نزد فوکو

میشل فوکو نشان می‌دهد که قدرت در دوران مدرن دیگر صرفاً در دست حاکمان یا دولت‌ها نیست، بلکه در گفتمان‌ها و نهادها توزیع شده است. به بیان او:

«قدرت از بالا به پایین منتقل نمی‌شود، بلکه در تمام شبکه‌های اجتماعی پراکنده است. قدرت، دانش را تولید می‌کند و دانش، قدرت را بازتولید».

این مطالب هم توصیه می‌شود:

متحتوایی در دسترسی نیست

در اثر کلاسیکِ نظارت و تنبیه، فوکو توضیح می‌دهد که چگونه نهادهایی چون مدرسه، زندان، بیمارستان و ارتش، با استفاده از روش‌هایی مانند نظارت مداوم، ارزیابی، امتحان، نظم و طبقه‌بندی، نوع خاصی از فرد را «تربیت» و «تولید» می‌کنند تا «سوژه‌های مطیع» ساخته شوند. به‌زعم فوکو، این نهادها افراد را بر اساس «نُرم»هایی که خود تولید کرده‌اند، ارزش‌گذاری می‌کنند، و این‌گونه؛ برخی را شایسته و برخی دیگر را منحرف یا ناکارآمد می‌نمایانند.

او‌ در جایی دیگر نوشته: قدرت مدرن دیگر به تنبیه‌های فیزیکی اکتفا نمی‌کند. بدن انسان را نمی‌سوزاند، بلکه او را می‌سازد، شکل می‌دهد و در قالب یک «سوژه‌ی مطیع» قرار می‌دهد. 

به‌تدریج، انسان‌ها به سوژه‌هایی تبدیل می‌شوند که: خود را تحت نظارت حس می‌کنند؛ حتی وقتی کسی آن‌ها را نگاه نمی‌کند. 

با رضایتِ ظاهری، قواعد قدرت را اجرا می‌کنند و‌ این‌گونه خود را بر اساس «استانداردها»یی که ساختار قدرت تعیین کرده، ارزیابی و اصلاح می‌کنند.

به همین جهت تاکید دارد که قدرت از بالا به پایین سرازیر نمی‌شود. در سراسر شبکه‌های اجتماعی منتشر است و از درونِ زبان، دانش و رفتارهایِ روزمره عمل می‌کند. 

«مطیع» نزد میشل فوکو یکی از مفاهیم کلیدی در تحلیل قدرتِ مدرن است. سوژه‌ی مطیع کسی است که نه با زور فیزیکی، بلکه با آموزش، انضباط، نظارت و گفتمان‌های نهادینه، یاد گرفته است که بدون مقاومت، خود را با هنجارهای قدرت سازگار کند بدون آنکه لزوماً بداند که مطیع است.

دانش‌آموزی را تصور کن که همیشه نگران نمره است، نه چون خودش این را انتخاب کرده، بلکه چون سیستم آموزشی او را طوری «تنظیم» کرده که ارزش خودش را با نمره بسنجد. او دیگر نیاز به تنبیه بیرونی ندارد؛ خودش به‌خوبی «مطیع» شده است.

«سوژه‌ی مطیع» یعنی انسانی که به‌جای آنکه زور بیرونی کنترلش کند، خودش خودش را کنترل می‌کند؛ اما با معیارهایی که قدرت تعریف کرده است.

نقد تقاطعی (Intersectional) سلطه نزد بل هوکس

در همین راستا، بل هوکس با تمرکز بر تجربه زیسته‌ی زنان سیاه‌پوست و فرودستان، نظریه فوکو را به واقعیت‌های تاریخی و اجتماعیِ عینی پیوند می‌زند. او در کتاب «آیا من زن نیستم؟» استدلال می‌کند که ساختارهای قدرت نه‌تنها جنسیت، بلکه نژاد و طبقه را نیز در پروژه‌های سلطه درگیر می‌کنند: نژادپرستی، پدرسالاری و سرمایه‌داری، یک ساختار سلطه‌ی سه‌گانه ایجاد می‌کنند که همواره برخی را در حاشیه و برخی را در مرکز قدرت نگه می‌دارد. 

در کتابِ آموزش برای فراروی (Teaching to Transgress) ترجمهٔ نسیم خلیلی، او آموزش سنتی را ابزاری در خدمت سلطه توصیف می‌کند، چراکه اغلب به‌جای رهایی‌بخشی، نظم نابرابر موجود را بازتولید می‌کند:

«نظام آموزشی ما اغلب به جای آنکه فضایی برای اندیشه‌ی آزاد باشد، ابزاری‌ست برای حفظ برتری کسانی که از پیش در موقعیت قدرت قرار دارند.» 

او معتقد است که نظام‌های آموزشی، رسانه‌ای و فرهنگی به جای ایجاد آگاهی، به بازتولید ارزش‌های سلطه کمک می‌کنند. این همان جایی‌ست که نقد فوکویی به گفتمان و نقد بل هوکس به نابرابری تاریخی، با هم تلاقی پیدا می‌کنند.

میشل فوکو

مشروعیت‌یافتن برتری از مسیر ساختار؛

در جهان امروز، حس برتری برخی افراد یا گروه‌ها اغلب نه‌تنها زیر سوال نمی‌رود، بلکه با حمایت ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، مشروع و طبیعی جلوه داده می‌شود. این پدیده را می‌توان با نگاهی ترکیبی از دیدگاه‌های میشل فوکو و بل هوکس بهتر درک کرد.

فوکو به ما یادآوری می‌کند که قدرت در جایگاه‌های آشکار تمرکز ندارد؛ قدرت در نهادهایی چون آموزش، پزشکی، قانون، رسانه و حتی زبان روزمره پخش شده است. او نشان می‌دهد که این نهادها نه‌تنها اعمال قدرت می‌کنند، بلکه «دانش» و «حقیقت» مورد نظر خودشان را تولید می‌کنند. در نتیجه، کسانی که با این دانش‌های غالب، هم‌راستا هستند، به‌طور خودکار «نرمال»، «عقلانی» و «شایسته» شناخته می‌شوند که این شایستگی، مشروعیت می‌گیرد.

اما بل هوکس، با آوردن نگاه تقاطعی به ما یادآوری می‌کند که این ساختارها بی‌طرفانه عمل نمی‌کنند؛ آن‌ها در بستر نژاد، طبقه و جنسیت ساخته شده‌اند. نظام‌هایی که فوکو از آن‌ها به‌عنوان سازنده‌ی حقیقت یاد می‌کند، از نظر هوکس در خدمت برتری سفید، مردانه و طبقه‌گرایانه عمل می‌کنند. این یعنی ساختارهایی که فوکو به‌درستی نقد می‌کند، در عمل به‌شکلی عینی، افراد خاصی را بالا می‌برند و بقیه را حذف یا نادیده می‌گیرند.

بل هوکس نشان می‌دهد که نهادهای قدرت نه‌تنها افراد فرودست را کنترل می‌کنند، بلکه به آن‌ها یاد می‌دهند که خود را کم‌ارزش بدانند. او این روند را «خشونت نمادین» می‌نامد—همان چیزی که فوکو آن را «تولید سوژه مطیع» می‌خواند.

مفهوم «خشونت نمادین» نزد بل هوکس اشاره به آن نوع از خشونتی دارد که نه از طریق زور فیزیکی یا تهدید مستقیم، بلکه از طریق نهادها، زبان، رسانه، آموزش و فرهنگ بر افراد فرودست اعمال می‌شود. این خشونت، نامرئی است، اما تأثیر آن عمیق و ماندگار است، چراکه باعث می‌شود افراد فرودست به‌تدریج باور کنند که واقعاً «کم‌ارزش‌تر»، «ناتوان‌تر» یا «غیراستاندارد» هستند.

چطور عمل می‌کند؟

بل هوکس، که نظریه‌اش را بر پایه‌ی تجربه‌ی زیسته‌ی زنان سیاه‌پوست بنا نهاده، نشان می‌دهد که چگونه ساختارهای مسلط —مثل نظام آموزشی، رسانه‌ها، زبان رسمی و حتی ادبیات و هنر— با بازنمایی‌های خاص، ارزش‌ها و هنجارهایی را منتقل می‌کنند که به نفع سفیدپوستان، مردان و طبقات بالا است.

مثلاً:

زنان سیاه‌پوست در کتاب‌های درسی، فیلم‌ها یا تبلیغات، یا اصلاً دیده نمی‌شوند یا کلیشه‌وار در نقش خدمتکار نمایش داده می‌شوند.

دانش‌آموزان فرودست در نظام آموزشی، به‌ندرت فرصت یا ابزار برای بیان خود دارند و گاه نادیده‌ گرفته می‌شوند، نه به‌دلیل ناتوانی، بلکه به‌خاطر نوع نگاه نهاد آموزش.

یا در مثالی دیگر؛ در بسیاری از تبلیغات لوازم خانگی، معمولاً زنان به‌عنوان کسی که آشپزی می‌کند، لباس‌ها را می‌شویند یا از فرزندان مراقبت می‌کنند نمایش داده می‌شوند، درحالی‌که مردان در نقش‌های مدیریتی، رانندگی، خرید وسایل گران‌قیمت یا استفاده از فناوری‌های پیچیده ظاهر می‌شوند.

این تبلیغ چه چیزی را “عادی” جلوه می‌دهد؟

• کار خانه، وظیفه طبیعی زن است.

• تصمیم‌گیری و کارهای فنی، مربوط به مردان است.

این نوع بازنمایی، به‌ظاهر بی‌ضرر است، اما به‌صورت ناخودآگاه به بیننده یاد می‌دهد که نقش‌ها باید جنسیتی باشند، و اگر زنی بخواهد خلاف این تصویر رفتار کند (مثلاً نان‌آور خانه باشد)، یا مردی بخواهد کارهای خانه را انجام دهد، غیرعادی به‌نظر برسد.

این دقیقاً همان خشونت نمادین است: بازتولید نابرابری از طریق زبان، ادبیات، سینما و فرهنگ، بدون اجبار مستقیم. هوکس می‌گوید این نوع خشونت، از آن‌رو خطرناک است که افراد تحتِ ستم، به‌تدریج با ارزش‌های مسلط هم‌ذات‌پنداری می‌کنند و نابرابری را طبیعی و عادی می‌پندارند.

اینجا بل هوکس به‌نوعی نقد فوکویی از قدرت را گسترش می‌دهد: همان‌طور که فوکو می‌گوید گفتمان، «سوژه‌های مطیع» می‌سازد، هوکس می‌گوید این سوژه‌ها اغلب فرودستانی هستند که خود را کم‌ارزش می‌دانند، چون نظام نمادین سلطه آن‌ها را چنین تعریف کرده است.

بل هوکس

مثال ساده:

تصور کنید کودکی در یک روستای دورافتاده که زبان مادری‌اش با زبان رسمی آموزش متفاوت است، مثلا کودک افغانستانی که یک روز در مدرسه‌ای در ایران به‌خاطر لهجه‌اش سرزنش یا تصحیح می‌شود. به‌مرور، این کودک می‌آموزد که زبان او «بد» است، فرهنگ او «کم‌ارزش» است و فقط وقتی خوب است که شبیه شهرنشینان یا طبقات بالای ایرانی شود. این یک خشونت نمادین است: بدون زدن، بدون فریاد، اما با تأثیر روانی و اجتماعی عمیق. 

با تلفیق دیدگاه فوکو و هوکس، می‌توان دریافت که برتری‌طلبی در جهان مدرن، نه صرفاً یک باور ذهنی، بلکه یک ساختار اجتماعی تولیدشده است. آن‌گونه که فوکو بیان می‌کند، گفتمان‌ها «حقیقت» را تولید می‌کنند و آن‌گونه که هوکس هشدار می‌دهد، این «حقایق» به نفع گروهی خاص (سفید، مرد، مرفه، مثلا پشتون، ایرانی اصیل، یهودی، مسلمان سنی یا شیعه، هندو، مسیحی یا …) تعریف می‌شوند.

برتری کسانی که مطابق با این ساختارهای قدرت و طبقه بندی به‌صورت قانونی، اخلاقی و حتی عقلانی مطلوب و بر حق جلوه می‌کنند. درحالی‌که فرودستی دیگران که ممکن است ناشی از ستمِ تاریخی یا ساختاری باشد، به‌عنوان ناتوانی، عدم شایستگی یا ناهمانندی معرفی می‌شود.

نتیجه‌گیری؛

فوکو به ما می‌آموزد که قدرت در گفتمان نهفته است؛ بل هوکس هشدار می‌دهد که این گفتمان، بر پایه‌ی تبعیض نژادی، جنسی، طبقاتی و یا در جغرافیای ما قومی ساخته شده است. برتری اجتماعی، در بسیاری از موارد نه نتیجه‌ی توانایی فردی بلکه حاصل انطباق با ساختارهای نابرابر است. برای ایجاد جامعه‌ای عادلانه، باید هم قدرت‌های گفتمانی را تحلیل کنیم و هم تاریخ‌مندیِ نابرابری‌ها را به رسمیت بشناسیم.

اگر از فوکو بیاموزیم که قدرت چگونه در دل ساختارها پنهان است و از بل هوکس بیاموزیم که این ساختارها بر اساس نابرابری تاریخی شکل گرفته‌اند، آنگاه درمی‌یابیم که برتری‌طلبی فردی نه‌فقط یک مسأله روانی، بلکه یک مسأله عمیقاً ساختاری و سیاسی است.

افرادی که خود را «بهتر»، «شایسته‌تر» یا «برتر» می‌دانند، اغلب از مزیت‌هایی بهره می‌برند که نه محصول توانمندی واقعی، بلکه نتیجه‌ی سازوکارهایی است که برای آنان کارآمد، سودمند و مفید بوده اما برای دیگران نه.

برای رسیدن به جامعه‌ای عادلانه، کافی نیست که فقط افراد را نقد کنیم؛ باید ساختارهایی که این توهم برتری را ممکن می‌سازند را هم از نو بسازیم و یا به طور کامل از هم بگشاییم. 

منابع:

• Foucault, M. (1975). Discipline and Punish: The Birth of the Prison. New York: Pantheon Books.

• Foucault, M. (1980). Power/Knowledge: Selected Interviews and Other Writings 1972–1977. Ed. by C. Gordon. New York: Pantheon Books.

• hooks, b. (1981). Ain’t I a Woman? Black Women and Feminism. Boston: South End Press.

• hooks, b. (1994). Teaching to Transgress: Education as the Practice of Freedom. New York: Routledge.

منابع فارسی:

فوکو، میشل. (۱۳۸۹). نظارت و تنبیه: زایش زندان. ترجمهٔ نیکو سرخوش و افشین جهاندیده. تهران: نشر نی.

بل هوکس. (۱۳۹۹). آیا من زن نیستم؟ زنان سیاه و فمینیسم. ترجمهٔ میترا داور. تهران: نشر شورآفرین.

بل هوکس. (۱۴۰۲). آموزش برای فراروی (Teaching to Transgress). ترجمهٔ نسیم خلیلی. تهران: نشر طلوع آزادی.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری