زیبا بلخی
هشدار! این گزارش در بردارنده جزئیاتی است که ممکن است برای برخی آزاردهنده باشد.
«یک جسد ساده نبود. تمام بدنش تکه و پاره شده بود. با داس تمام بدنش را زده بود. همه وجودش زخمی – زخمی بود.»
این بخشی از چشمدید فاطمه(نام مستعار) ۲۸ساله است که از قتل تکاندهنده «صفیه» که جسد او را از نزدیک مشاهده کرده است.
صفیه ۳۷ساله زنی که در تاریخ یازدهم جوزای سال جاری هجری خورشیدی بهشکل فجیعی توسط شوهرش به قتل رسیده است.
فاطمه از بستگان صفیه، این روایت را در حالی بازگو میکند که هنوز از شوک خارج نشده است. به دلایل امنیتی نمیخواهد هویت واقعیاش فاش شود و نسبتاش با صفیه نیز در این گزارش ذکر نمیشود.
قربانی باشنده ولسوالی خلم ولایت سمنگان و آموزگار یک مکتب بود. منبع میگوید، شوهر ۴۷ ساله صفیه نیز مدتی در یک مکتب پسرانه آموزگار و قاری قرآن بوده است.
به گفتهی فاطمه، متهم معتاد به موادمخدر بوده و همیشه همسرش را مورد خشونت قرار میداده است: «جنگ و دعوا همیشه میکرد و صفیه بیچاره را لتو کوب میکرد. همیشه تهدید میکرد که من تو را میکشم. بار آخر وقتی تهدید کرده بود و سر کدام موضوعی جنگ کرده بودند صفیه خانه پدرش رفت و به پدرش گفت که … من را میکشد. پدرش به صفیه گفت من تا چه وقت باید در ترس این زندگی کنم که تو را میکشد ازش طلاق بگیر.»
در زمان وقوع این اتفاق حشمتالله رحمانی، سخنگوی فرماندهی امنیهی طالبان در سمنگان هم دلیل آن را اختلاف خانوادگی گفته بود. اما سخنگوی طالبان گفته بود که متهم بازداشت شده و با دستمال همسرش را خفه کرده و به قتل رسانده است.
اما این جزئیات تازه میرساند « صفیه» به طرز بسیار فجیعی به قتل رسیده است.
فاطمه گفت:«سر شکم صفیه نشسته و بسیار لتش کرده بود. به اندازهی که حتا واژنش خونریزی کرده بود. بسیار خون ضایع کرده بود. شوهرش وقتی میبیند هنوز هم صفیه زنده است بلاخره بالشت را به سر صفیه محکم میگیرد تا او جان میدهد. بسیار بیرحمانه به قتل رساند. همهی این کارها را پیش چشم پسرش انجام داد.»
تنها شاهد ماجرای این قتل، پسر ۱۱ سالهی صفیه بوده است. از قول فاطمه، او بعدا به بستگاناش گفته است که مشاجره لفظی میان پدر و مادرش ساعت ۱۰ شب شروع و شاهد آن بوده است.
«بگذار اولادها بخوابند تو را میکشم.» فاطمه گفته است، این حرفها را که پسر صفیه شنیده بود، نخوابید. لحظاتی بعد او شاهد بوده که پدرش صفیه را کشان کشان به اتاق دیگری برده است.
«پدرت میخواهد من را بکشد چیغ بزن و همسایهها را خبر بکن.» این را هم فاطمه از قول پسر صفیه میگوید. اشاره او به این است که صفیه از پسرش در خواست کمک کرده بود.
فاطمه به رسانهی رخشانه گفته است: «هم پسرش و هم خود صفیه بسیار فریاد زدند، ولی کسی به کمک شان نامد. چون همسایهها با این سر و صداها عادت کرده بودند و به همین خاطر فکر کردن مثل هر بار جنگ و دعوا دارند. صفیه را به یک اتاق دیگر برد و برای اینکه نتواند حرکت بکند به دم برق داد. بعدن داس را از روی حویلی آورده و به شکنجه کردن صفیه شروع کرد. دهنش را با داس پاره کرد. دستهایش را با داس چاک چاک کرد و پاهایش را هم همین قسم تراشید. گردنش را هم با داس بریده بود ولی قسمی نی که سرش از تنش جدا شده باشد.»
منبع دومی نیز حاضر شده با حفظ هویت خود از ماجرای قتل صفیه با رسانهی رخشانه صحبت کند. او گفت: «وقتی وارد اتاقی شدم که جسد در آن گذاشته شده بود و زنها فاتحه میرفتند هر کسی که جسد را میدید یک چیغ میزد. چون یک انسان طاقت دیدن او حالت را ندارد. همان روز روی جنازه را گاهی باز میماندند تا هر کسی که فاتحه میآمد ببیند در چی بیرحمی شوهرش او را به قتل رسانده. وقتی من دیدم دست و پایم سست شد و سرم چرخ خورد دلم واقعا سوخت. خوب اگر قصد کشتن داشت حداقل همو را اینقدر عذاب داده نمیکشت.»
محبوبه(اسم مستعار) افزود: «صورتش بسته پاره پاره و زخمی بود. بدنش دست و پایش همه جایش چاک شده و پاره شده بود. در همانجا بعضی زنها که از نزدیکهای صفیه بود، میگفتند که حتا بعد از شکنجه زیاد وقتی صفیه نمرده، بالشت را سرش مانده و جان صفیه را گرفت.»
دلیل قتل چه بوده؟
روایت فاطمه این است که شوهرش صفیه معتاد بوده و همزمان آنها بر سر میراث نیز دعوا دشته اند. چون هردو نسبت خانوادگی هم داشته است.
فاطمه روایت میکند که پدر صفیه که سالها شاهد رنج و درد دخترش بوده از دخترش خواسته بود که طلاق بگیرد و به خانهی شوهرش بر نگردد. اما صفیه که مادر پنج فرزند، از جمله سه دختر خورد سال بوده این را نپذیرفته بود: «صفیه قبول نکرد، چون از یک طرف در حکومت طالبان زن حق انتخاب را ندارد و نمیتوانست سرپرستی اولادهایش را بگیرد و از طرف دیگر پدرش یکی از افراد نامدار ولسوالی خلم بود و اگر طلاق میگرفت پدرش و خانوادهشان سر زبان مردم میافتید.»
به قول این منبع، صفیه پس از چند روز که در خانهی پدرش بود دوباره به خانه شوهرش برگشت. امیدش این بود که شوهرش به او کاری نداشته باشد. اما چیزی در رفتار همسر صفیه تغییر نکرده بود: «یک هفته پیش از کشتن به صفیه چند بار گفته بوده من تو را بلاخره میکشم و به همین خاطر صفیه همیشه کارد و چاقو این چیزها را پنهان میکرد. همان روز قتلش شوهرش به صفیه گفت که معاشت را برای من بده ولی صفیه نداد، چون به اولادهایش باید لباس میخرید و میوه عید هم میخرید. صفیه از اول به خوی و عادت شوهرش بلد بود چون چند بار معاشش را از پیشش گرفته بود اینبار صفیه معاشش را با خود به خانه نیاورده بود سر همین موضوع شوهرش عصبانی شد و اول جنگ و دعوا کردند بعد به لت کردن صفیه شروع کرد.»
فاطمه در ادامه میافزاید: «صفیه نواسه عمه همسرش هم بود. قبلا سر میراث هم جنگ و دعوای شان برآمده بود. پدر، مادراندر و خواهران و برادران ناتنی همسر صفیه که از مادر با هم تفاوت داشتند در کشور امریکا زندگی میکنند. مادراندر او از پدر صفیه خواسته بود تا زمینی را که در ولسوالی خلم دارند بفروشد و پولش را به آنها بفرستند و پدر صفیه این کار را کرده بود. همین موضوع باعث تیرهگی رابطه بین این زن و شوهر شده بود و این مرد همیشه به صفیه میگفت که در میراث من هم حق داشتم و پدر تو نباید به گفت آنها میکرد.»
اما روایت منبع دوم از دلیل مشاجره صفیه و شوهرش متفاوت است. منبع گفته است: «صفیه قبلا در جوانیاش با کدام پسری رابطه داشته و وقتی در یکی از جلسات که … در آن شرکت کرده بود این موضوع یاد میشود که گویا فلان بچه دوست پسر زنت بوده شوهر صفیه هم غیرتی و عصبی میشود و خانمش را به همین دلیل به قتل میرساند.»
رسانهی رخشانه مستقلانه نمیتواند تایید کند که دلیل اصلی قتل کدام یک از موارد ذکر شده است.
فاطمه گفته است، پس از این که صفیه جان میدهد، شوهرش به نیروهای امنیتی طالبان اطلاع میدهد که به خانهی آنها دزد آمده و همسرش را کشته است. اما بعدا با شهادت پسر صفیه از ماجرا و همسایهها طالبان متهم را دستگیر میکند که اکنون در زندان است.
فاطمه میگوید که تمام آنچه بر صفیه گذشته پیش چشمان پسر بزرگاش رخ داده است. او گفته چون این کودک صحنه خشونت و بیرحمی را با چشمهایش دیده و از همان شب در ترس و شوک به سر میبرد و دست و پایش میلرزد: «وضعیت روحی خوبی ندارد آدم بزرگ طاقت دیدن او حالت را ندارد ولی این بچه خو طفل است. لرزش دست و پایش هیچ نمیماند و چیغ زده گریه میکند همیشه.»
قتلهای ناموسی در افغانستان یکی از جدیترین و پنهانترین شکلهای خشونت علیه زنان است که با حاکمیت طالبان افزایش هم یافته است. نگرانی فعالان حقوقبشر این است که چنین قتلهایی در نهادهای عدالی طالبان جدی گرفته نمیشود.
ریچارد بنت، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در افغانستان، در تازهترین گزارش خود نوشته است که «زنان افغانستان قربانیان اصلی عدالت اسلامی طالبان هستند.»
به گفتهی آقای بنت، طالبان پس از بازگشت دوباره به قدرت در آگست ۲۰۲۱، چارچوبهای قانونی و نهادی نظام جمهوریت «برای حمایت از زنان و دختران را یا از بین بردهاند یا به فعالیتهای زیرزمینی سوق دادهاند.»
گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل، نظام حقوقی طالبان را «نظام حقوقی سرکوبگرانه برای تحکیم و حفظ ایدئولوژی زنستیزی» توصیف کرده است.