لیلا یوسفی
اشاره: رسانهی رخشانه با چندتن از زنانی که در صف نیروی هوایی وزارت دفاع حکومت پیشین افغانستان کار میکردند بهصورت حضوری مصاحبه کرده و از وضعیت زندگی کنونی آنها پرسیده است. به دلایل امنیتی، برای مصاحبهشوندهها نامهای مستعار انتخاب شده و به درخواست خود آنها با حفظ رتبههای نظامیشان از ذکر سمتهایی که کار کردهاند، خودداری شده است.
میگوید وقتی بیرون میرود، تلفن خود را خانه میگذارد و لوازم خیاطی را در «دستکَول» خود جابهجا میسازد تا اگر از او پرسیده شود که چه کاره است یا اگر هم با «تلاشی» نیروهای طالبان مواجه شود، کسی نفهمد که او سابقهی نظامی دارد. خود را خیاط معرفی میکند.
مریم، مدت پنج سال در بخش نیروهای هوایی وزارت دفاع دولت پیشین کار کرده و رتبهی «دوم بریدمن» را دارد. به تاریخ ۲۴ اسد که کابل به دست طالبان افتاد، او به خانه برگشت و شماره تلفن کاری خود را خاموش کرد. رفتوآمد و ارتباط تلفنی را «تا حدممکن» با تمامی همکاران خود قطع کرده است. اگر گاهی هم تماس تلفنی از دوستان خود دریافت میکند، میگوید که در کابل نیست و به «ولایت» (زادگاه خود) رفته است. میگوید که دوستان و همکارانش شخصا تهدیدی برایش نیست، ولی ممکن است از طریق آنها طالبان او را ردیابی کرده و پیدا کند.
زهرا نیز مثل مریم مدت پنج سال در صف نیروهای هوایی وزارت دفاع کار کرده اما رتبهی «لوملَی بریدمن» را دارد. او یک هفته پس از سقوط کابل به پاکستان رفت. میگوید در مرز، به آنها اجازهی عبور داده نمیشد. براساس ادعای زهرا، نیروهای طالبان و نیروهای مرزی پاکستان مانع عبور شهروندان هزاره از مرز میشدند و با آنها برخورد خشن میکردند. زهرا که هزاره است، بهخاطر اینکه با مانع مواجه نشود، از همانجا برای خود «چادری» خریده و به این طریق بدون مشخص شدن هویتش زیر «چادری» از مرز گذشته است. او مدت دو ماه را در شهر کویتهی پاکستان سپری کرده و سرانجام مجبور شده است تا دوباره به کابل برگردد. او میگوید در این مدت در جای ثابتی زندگی نتوانسته و در خانهی دوستان خود بودوباش داشته است. در همین مدت، شبی نیروهای امنیتی پاکستان به خانهی کاکای همسر زهرا آمده و او را برای بازجویی با خود برده است که ارتباطی با نیروهای نظامی یا کارمندان دولت پیشین افغانستان دارد یا خیر. او را بازجویی و تلفنش را نیز بررسی کردهاند، وقتی مطمئن شدهاند که با کسی ارتباطی ندارد، رهایش ساختهاند. کاکای همسر زهرا فرد عادی است و سالها میشود که بدون مدرک در شهر کویتهی پاکستان زندگی میکند. زهرا یک شب قبل، این خانه را ترک کرده بود. پس از این، او تصمیم گرفت که به کابل برگردد. زهرا میگوید با وجودی که کابل برایش امن نیست، ولی اینجا همینقدر خوب است اگر طالبان کسی را ببرد، مشخص میشود که به کجا میبرد و حداقل مرده و زنده بودن او معلوم میشود ولی در پاکستان معلوم نیست که به کجا میبرد.
زهرا میگوید که نیروهای پاکستانی چندنفر را از نزدیکیهای محل زندگی او در شهر کویته با خود برده بودند و مشخص نبود که به کجا انتقال داده شدهاند. او میگوید اگر محل اقامت او ثابت میبود، امکان داشت که او هم «به دام» بیفتد. پیشتر این ادعا در برخی از رسانهها و در میان کاربران شبکههای اجتماعی افغانستان نیز مطرح شده بود.
سما یک تن دیگر از افسران سابق وزارت دفاع در بخش نیروهای هوایی است که پس از سقوط دولت پیشین هنوز هم در کابل زندگی میکند. او میگوید که مجبور است ماه دو بار محل زندگی خود را تغییر دهد. چون آدرس خانه و تمامی مشخصاتشان در وزارت دفاع ثبت است و این معلومات در دفتر کاریاش باقی مانده است. پیشتر دیدبان حقوقبشر نیز گزارش داده بود که طالبان از طریق عملیات استخباراتی و دسترسی به سوابق شغلی که از دولت سابق به جا مانده، به دستگیری و اعدام نیروهای نظامی سابق دست زدهاند.
سما که مدت ۱۰ سال در وزارت دفاع کار کرده و رتبهی جگرن (سرگرد) را دارد، میگوید که زنان نیروی هوایی به فراموشی سپرده شده است. «ما زنانی که در بخش نظام کار کردیم، به دلیل فاش شدن هویت ما نمیتوانیم مانند فعالان جامعهی مدنی و خبرنگاران به خیابانها برویم و دادخواهی کنیم که جان ما در خطر است.»
با آنکه رهبر طالبان پس از تسلط این گروه بر کشور عفو عمومی اعلام کرد بود؛ اما همواره انتقادهایی وجود دارد که عفو عمومی عملی نمیشود و نظامیان و کارمندان دولت پیشین بهشیوههای گوناگونی ترور، شکنجه و به قتل میرسند. یکی از این نمونهها قتل نگار یک افسر زن پولیس در دولت پیشین، است. او که ۱۵ سال در صف پولیس بهعنوان محافظ در زندان ولایت غور کار کرده بود، بر اساس ادعای نزدیکانش به تاریخ ۱۳ سنبله، شبهنگام از سوی سه فرد مسلح که خود را افراد وابسته به طالبان معرفی کرده بودند، با شلیک گلوله بر سرش در پیش چشمان پسرانش کشته شد. طالبان این ادعا را رد کرده است. دیدهبان حقوقبشر نیز به تاریخ ۹ قوس اعلان کرده بود که با وجود اعلام عفو عمومی، حدود ۱۰۰ تن از نیروهای نظامی دولت پیشین از سوی طالبان اعدام یا ناپدید شدهاند. در تازهترین مورد ویدیوی شکنجهی یک افسر ارتش پیشین توسط طالبان، در شبکههای اجتماعی نیز منتشر شد که به دنبال آن، پیامی از طرف رهبر طالبان به نشر رسید که از نیروهای خود خواسته بود تا عفو عمومی را که او اعلان کرده، مراعات کنند.
در نظام پیشین، با وجود دیدگاههای منفی در قبال فعالیت زنان، اما آنها توانسته بودند در تمامی بخشها از جمله در صف ارتش و پولیس و امنیت ملی فعالانه سهم بگیرند. بر اساس گزارش وزارت دفاع دولت پیشین، شمار حضور زنان در این وزارت به حدود ۴ هزار تن میرسید.
سلیمه، افسر دیگر وزارت دفاع پیشین است که در صف نیروهای هوایی کار کرده است. او در مدت پنج سال وظیفهی خود دور از فامیل بوده و اکنون هم در خانهی خواهرش زندگی دارد. او در این مدت تامین کنندهی مخارج خانوادهی خود بود و حالا خود و خانوادهاش دچار مشکل اقتصادی است. او میگوید که به تشویق جهانیان و فرصتی که در گذشته برایشان مهیا شده بود، به ارتش پیوست. حالا که همه چیز برهم خورده و از نگاه امنیتی و اقتصادی در خطر است، نمیخواهد فقط «زنده بماند»، جهان باید کمک کند تا او و همقطارانش «زندگی» کنند و از این حالت آنها را نجات دهند.