رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

خیابان آزاری؛ زنان درجاده‌ها امنیت روانی ندارند

۲۰ دلو ۱۳۹۹
آزار و اذیت جنسی

الهه محمدی 

خیابان آزاری پدیده‌ای است که من به عنوان یک زن همه روزه در جاده‌ها، در پس کوچه‌ها، در پیاده‌روها در بازار و… به استثنای روزهای که در چهاردیواری خانه باشم، آن را تجربه می‌کنم. این داستان مشترک زنان جامعه جهان سومی و شاید هم تجربه زنان سراسر دنیا است. من به استثنای بعضی روزها، وقتی دوستانم را می‌بینم و ملاقاتی با آن‌ها به صورت انفرادی یا گروهی دارم، یک بخش قصه‌ی همه ما از خیابان آزاری و آزار و اذیت‌های جنسی است. شاید ما دوستان صمیمی هستیم که می‌توانیم از نوع آزار و اذیت جنسی که همه روزه با آن مواجه هستیم باهمدیگر قصه  می‌کنیم و در آن مورد حرف می‌زنیم. ولی  اکثریت دختران و زنان این شهر از ترس قضاوت شدن‌ها، این درد را خاموشانه تحمل می‌کنند. بدون این که لب بگشایند، روزانه از کنار این پدیده سطحی رد می‌شوند. شاید قضاوت‌ها این باشد که زنان دیگر دغدغه‌ای ندارند و مصروف کار و روزمرگی نیستند که این‌گونه داستان‌ها را با همدیگر قصه می‌کنند. اما این نوع قضاوت خیلی نادرست است. ما دغدغه‌ برای خود و برای نسل آینده‌ی خود داریم. ما نگران دختران فرداهای از خود هستیم که  شبیه اکثریت ما وقتی وارد اجتماع می‌شوند، مبادا با انواع برخوردهای تبعیض‌آمیز مواجه شوند و شبیه هزاران دختر، از سر اجبار به کنج خانه پناه بگیرند و دست از مبارزه بردارند.

تعداد دوستان من خیلی محدود است وقتی ما با همدیگر از آزار و اذیت جنسی حرف می‌زنیم؛ یکی از کارت فروش، دیگری از راننده‌های شهری، یکی از فروشنده در فروشگاه و همین طور یکی از یک تعداد مردان ولگرد که با موترهای لوکس و مدل بالای‌شان، در جاده‌ها دختران و زنان را  مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهند، حرف می‌زنند. خیلی جالب است وقتی برخوردها با زنان از سوی مردان شبیه هم است. و جالب‌تر این که جامعه به صورت تنظیم شده در برابر آزار و اذیت جنسی و خیابانی سکوت اختیار کرده و آن را پذیرفته است. وقتی می‌گویم جامعه به گونه تنظیم شده آن را پذیرفته این را بر اساس قضاوت‌های مغرضانه و از سر عقده نگفته‌ام.  تجربه‌ی سال‌ها و روزهای من از آزار و اذیت جنسی  نشان می‌دهد که حقیقتا چنین بوده است. من سال‌ها از ترس قضاوت شدن‌ها و برخوردهای نادرست افراد جامعه و همین طور بر اثر قیودات خانواده، همواره لباس‌های سنگین و کم رنگ پوشیدم و هرگز آرایش نکردم. به گونه‌ای که بسیاری از وسایل آرایشی را نمی‌شناسم و هیچ علاقه‌ای ندارم. 

روز جمعه هفته گذشته از لیسه حبیبیه تا پل‌سرخ پیاده می‌رفتم. به دلیل رخصتی آخر هفته، جاده‌ها خلوت بود. شهروندان کمتر عبور و مرور داشتند. مردی به ظاهر بسیار آراسته و زیبا، زیر پایش موتر کرولای به رنگ سرمه‌ای و مدل ۲۰۰۰، از همان لحظه‌ی که من پیاده‌روی را شروع کردم، با نگاه‌های تحقیر آمیزش مرا دنبال کرد. هر قدم که پیش می‌رفت و موترش را در کنار جاده متوقف می‌کرد و از من می‌خواست که همراهش بروم. او بارها اشاره‌های جنسی به من کرد. هرباری که به من نزدیک می‌شد، احساس ناامنی شدید می‌کردم. هرباری که موترش را در کنار جاده متوقف می‌کرد و از من دعوت می‌کرد، حساب گرفتم. شمارم به پنج رسیده بود و هنوز راه نصف نشده بود که مردی دیگری با موتر نوع کرولای۲۰۰۰  به رنگ سفید هم شروع کرد به آزار و اذیت. او موترش را در کنار جاده متوقف کرد و از پنجره موترش صدا کرد:« بیا بالا شو» من که طرفش دیدم، دود سیگارش را از فاصله‌ی نیم‌متری به سمتم فوت کرد. وقتی اعتراض کردم، چند پسر نوجوان که هم مسیر من بودند، ایستادند و به اعتراضم قاه قاه خندیدن. یکی از آن‌ها به من گفت:« دختر خاله این موترها از تو خوش‌شان آمده» همین را گفتند و دوباره خنده‌ای سر دادند و به راهشان ادامه دادند. بدون این که لحظه‌ای فکر کنند که مقصر چه کسی است؟ چرا دختری بی‌هیچ حرف و سخنی چنین مورد آزار و اذیت قرار بگیرد؟

این مطالب هم توصیه می‌شود:

خیابان آزاری؛ زخم پنهان بر روان دختران کارگر خیابانی در بلخ

حیثیتی به قیمت شکم گرسنه‌ی کودکان کار

من از چنین برخوردهای غیرانسانی از خشم به خود می‌پیچیدم. احساس ناامیدی در دلم موج می‌زد. آن روز هیچ عکس و العملی از خودم نشان نداده بودم که به قول معروف توجه مردان را به خود جلب کرده باشم. پر از تنفر شده بودم. همین که به ساحه پل سرخ رسیدم، برخی پسرانی که به ظاهر شبیه ولگردان شهر بودند، نیز به هم‌دیگر فحش ناموسی می‌دادند و از این که مرا دیده بودند، تٌن صدای‌شان را بلندتر می‌کردند.

نمیدانم پایان غم‌انگیز داستان‌های آزار و اذیت جنسی و خیابان آزاری را چه کسی خواهد نوشت. چه کسی شاهد آخرین روز آزار و اذیت‌های جنسی و خیابانی خواهد بود؛ اما من مجبورم هر مدت بعد تجربه خودم را از آزار و اذیت جنسی و خیابان آزاری  روایت کنم. شاید این روایت‌ها به ظاهر خیلی ساده، بی‌اهمیت و فریبنده تلقی شود؛ اما نمی‌دانم شاید این احساس برای همه یکسان نباشد، وقتی من روایتی از آزار و اذیت جنسی و خیابان آزاری را می‌نویسم  و آن پدیده‌ی نامنصفانه را به چنگ واژه‌ها می‌سپارم، وضعیت و حالت روحی من، بهبود می‌یابد. احساس می‌کنم در مقابل صدها آزارگر این شهر پرآشوب، صدایم را بلند کردم و در مقابل ناقضین حقوق بشر اعتراض کردم.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری