معضل خشونت علیه زنان یکی از پایدارترین اشکال نقض حقوق بشر در جهان است که بخش گستردهای از آن به دلایل مختلف از جمله نا آگاهی، مصونیت از مجازات و شرم از خشونت اطرافیان، گزارش نشده باقی میماند و زنان در مقابل انواع خشونتها همیشه سکوت اختیار میکنند.
رسانه رخشانه به مناسبت ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، با زنی مصاحبه کرده است که نمیخواهد هویتش در رسانه فاش شود یا نامی از او گرفته شود. او یک زن است یک زن گم نام شبیه هزاران زن دیگر در افغانستان. ما با توافق با او نام مستعار «چمنگل» را برایش انتخاب کردیم. میپرسم چمنگل نامی قشنگی است؟ با لبخندی ملیحی میگوید” مادر کلانم نامش چمنگل بود. ما آن زمانها از گرفتن نام زنان که عروسی کرده بودند، میشرمیدیم. ولی این نام قشنگ است. عکسم را هم نگیرید. نامم همین چمنگل باشد…”
در کنار جاده با کودک دوسالهاش در سرمای سوزناک زمستان کابل، روی زمین تر و نمناک نشسته است.
لباسهای ژنده و کهنهاش گِلآلود شده است. کودکش را تنگ در بغل گرفته و چادر نازکی که بر سر دارد دور بازوان لاغرش طوری پیچانده تا کودکش کمتر در معرض سرمای سوزناک قرار گیرد.
حرفهایش پر از درد است. گویی سالها در مقابل سختیهای روزگار سکوت کرده باشد. فقر، بیخانمانی و خشونت مداوم شوهرش، همه سبب شده که چمنگل و کودکاناش به جادههای ناامن کابل پناه ببرند.
چمنگل میگوید که او چهار فرزند پسر دارد و بزرگترین فرزندش را در انفجار چهارراهی زنبق که چند سال قبل رخ داده بود، از دست داده است. این را میگوید و دور چشمانش اشک حلقه میزند و گلویش را بغض میگیرد. « بچه کلانم در چهارراهی زنبق برگر فروشی میکرد تا او بود خرچ و مصرف خانه را روزانه می آورد. در یک انفجار خدا او را از من گرفت. من بی سرپرست و بیچاره شدم…»
او که دو سال میشود از شوهرش نیز طلاق گرفته میگوید که اکنون از غم و درد لتو کوب شوهرش رهایی یافته اما به گونه غمانگیزی در چنگال بیرحم فقر و ناداری افتاده است:« تا شوهرم بود همیشه مرا و کودکانم را لتوکوب میکرد، گاهی با کمربندش میزد و تمام بدنم سیاه میشد.آن زمان ما بیرون رفته نمیتوانستیم. شوهرم مصارف خانه را میاورد. ولی بسیار خشونت میکرد مجبور شدم از او طلاق گرفتم. حالا از لتو کوب او راحت شدم. در خانه کرایی زندگی میکنیم؛ ولی روزانه میاییم از مردم کمک طلب میکنیم. گاهی روز صد روپه گاهی روز دوصد روپه پیدا میکنیم.»
شوهر چمنگل معتاد به مواد مخدر است. دو سال است که زن و کودکانش، در غیاب او نفس راحت میکشند:« معتاد بود، اول نمیفهمیدیم کم کم متوجه شدیم که او معتاد است وقتی از او طلاق گرفتم، اجازه ندادم سرنوشت کودکانم مثل پدرشان شود. گفتم خودم کار میکنم و سرپرستی بچههایم را میکنم.»
قصه زندگی چمنگل مملو از ناملایمتهای روزگار است. از او میپرسم« گاهی در مورد ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، چیزی شنیده است؟»
میخندد و میگوید:« همه این حرفها مال مردم پولدار است. مردمان غریب را چه به ۲۵ نوامبر؟ زندگیام تار و مار شد. از خشونت بند بند وجودم درد میکند. چه کسی صدای ما را شنیده؟ وقتی طلاق میگرفتم دفتر به دفتر گشتم، کسی همکاری نمیکرد. میگفتم شوهرم معتاد است باید طلاق بگیرم. اکثریت مردان بهجای این که با یک زن درمانده کمک و همکاری کنند، دنبال این هستند که چطور زنی را به چنگ بیاورند تا سرش تجاوز کنند.»
۲۵ نوامبر؛ روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
در ۲۵ نوامبر سال ۱۹۶۰ سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران “میرابل” پس از ماهها شکنجه، سرانجام توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر، شرکت در فعالیتهای سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بر دومینیکن بود. ۲۱ سال بعد در سال ۱۹۸۱ در همایشی که در بوگوتا پایتخت کشور کلمبیا که با شرکت مدافعان حقوق زنان در آمریکای لاتین و منطقه کارائیب تشکیل شد، پیشنهاد شد روز قتل خواهران میرابل به عنوان روز منع خشونت علیه زنان نامگذاری شود. هدف از این اقدام آن بود تا افکار عمومی جهانیان بیش از پیش به نهی از خشونت از زنان متمرکز شود. سازمان ملل متحد نیز در در ۱۷ اکتبر سال ۱۹۹۹ این روز را به رسمیت شناخت و در تاریخ مناسبتهای این سازمان گنجاند تا از این طریق همه ساله دولتها و مردم جهان به این موضوع مهم توجه کنند.
از این روز همه روزه در کشورهای جهان بهخصوص در افغانستان تجلیل میشود؛ اما براساس گزارشهای منتشر شده از سوی وزارت زنان، امسال میزان خشونت علیه زنان در افغانستان افزایش یافته است.
رویا دادرس، سخنگوی وزارت امور زنان به رسانهها گفته است که در سال ۱۳۹۹ هفتهزار و ۲۰۳ قضیه به ثبت رسیده که بیشتر این قضایا شامل خشونتهای فیزیکی مانند لتوکوب است که یکهزار و ۱۰۸ مورد را در بر میگیرد. خانم دادرس میافزاید قضایای حاد خشونت که اغلب منجر به قتل میشود در مناطقی رخ داده است که ناامنی بیشتر است.