رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

روایت و چشم‌دید زنی که در تظاهرات امروز در بدخشان اشتراک کرده بود

۱۷ سنبله ۱۴۰۰
روایت و چشم‌دید زنی که در تظاهرات امروز در بدخشان اشتراک کرده بود

اشاره: این مطلب روایتی از یکی از زنان که در تظاهرات امروز در ولایت بدخشان اشتراک کرده بود، است که به رسانه‌ی رخشانه فرستاده است. وی به دلیل تهدیدات امنیتی نخواسته که هویتش فاش شود.

ما زنان  فیض آبادی یک گردهمایی بتاریخ ۱۷ سنبله برای توقف جنگ در پنجشیر و آزادی و حقوق  خود ترتیب داده بودیم، در حال جمع شدن بودیم، ساعت ۸:۵۰  صبح بود. تقریبا ً ۱۵ نفر شدیم، کمی دورتر از ما یک تعداد مردان هم تجمع کرده بودند. تجمع زنان و مردان در دو محل جداگانه بود.

یکبارگی نیروهای طالبان شروع کردند به شلیک و فیرهای هوایی. زنان تازه پیوسته به تجمع اعتراضی، وحشت زده شده بودند. همه ما دست به فرار زدیم. تلاش داشتیم که همه دوباره در یک نقطه دیگر  تجمع کنیم. نیروهای طالب با دیدن ما همه حیرت زده شده بودند؛ اما از ما می‌خواستند که به تظاهرات پایان دهیم و به خانه‌های مان برگردیم. سه جنگجوی طالب تلاش داشتند که به تجمع ما نزدیک‌تر شوند و با فیرهای هوایی ما را پراگنده سازند.

ما به او آنها هیچ اهمیتی ندادیم. به سمت جاده رفتیم و شعارها که بدست داشتیم با صدای بلند شعار سر می‌دادیم. ناگهان یک گروه دیگر از نیروهای طالبان سر راه مان را گرفتند و ورق‌های شعار مان را پاره –پاره کردند. آنها بسیار با خشونت برخورد کردند و الفاظ رکیک استفاده می‌کردند.

وقتی تظاهرات ما را به آشوب کشاندند، بیشتر از چهار زن را مورد لت‌و کوب قرار دادند. یک زن را اسیر گرفتند، تلفن او را خاموش کردند و خودش را شلاق زدند.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

روایت زنان؛ یک رؤیا، هزار در بسته

هشدار طالبان به رانندگان؛ حمل مشترک زنان و مردان در موترهای شهری ممنوع است

از این همه بی‌رحمی و قساوت این گروه شوکه شده بودم. همه معترضان مجبور شدند که از ترس شلاق طالب به خانه‌های مردم محل پناه ببرند. دوباره به سوی انزوا و کنج زندان خانگی.

اما طالبان به این کار بسنده نکردند. آنها بدنبال معترضان وارد خانه‌های مسکونی مردم شدند و دختران را « فاحشه» صدا می‌کردند. به مردم محل هشدار می‌دادند که معترضان را از خانه‌های شان بیرون کنند.

ما داخل یک حویلی رفته بودیم،وقتی طالبان وارد آن خانه شدند ما با استفاده از یک زینه(راه‌پله) وارد یک حویلی دیگر شدیم. همه زنان دچار ترس و اضطراب شده بودند. هر دقیقه به ما احوال می‌رسید که طالبان تلاشی خانه به خانه را شروع کردند. من هر چند دقیقه بعد از یک خانه به خانه دیگر می‌رفتم. امروز به چهار خانه رفتم و خودم را از دید جنگجویان طالبان پنهان کردم.

دختری که مورد لت‌وکوب طالبان قرار گرفته بود، نیز همرایم بود و گریه می‌کرد. او دچار شوک عصبی شده بود و شیون و زاری داشت که زنان دیگر را لت‌و‌کوب نکنند.

طالبان بر علاوه چوب با میل تفنگ شان نیز زنان را لت‌و‌کوب می‌کردند. آنان حرف‌های زشت و رکیک به ما استفاده می‌کردند.

حرکت دادخواهانه ما تنها نیم ساعت ادامه یافت. طالبان به هیچ عنوان حاضر به گفتگو با ما نشدند. هنوز این سوالات برایم باقی است که  چرا خانه‌های مسکونی همه محاصره شدند؟ چرا این‌ها(طالبان) از ما اینقدر می‌ترسند؟ چرا از حقیقت دوری می‌کنند؟ چرا ما باید لت شویم به جرم هیچ؟ چرا معترضان به  خانه‌های مردم زندانی شوند و به چه حق آنها خانه‌های مردم را تلاشی می‌کردند و چرا زنان معترض به اسارت گرفته شوند؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری