رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

دختری که به دنبال مدرک تحصیلی خود رفته بود، جسدش به خانه برگشت

۲۸ جدی ۱۴۰۰
دختری که به دنبال مدرک تحصیلی خود رفته بود، جسدش به خانه برگشت

عکس: ارسالی به رسانه‌ی رخشانه.

لیلا یوسفی

در حاشیه‌ی غرب شهر کابل، در خانه‌ی گلی و ساده، شمار زیادی از زنان جمع شده‌اند. صدای ناله و شیون برپاست. تازه از تشییع جنازه برگشته‌اند. زن کهن‌سالی با حالت زار صدا می‌زند: «آخ لطیفه‌ام! دخترم را از من گرفتند.»

لطیفه امید، دختر جوان 24 ساله به تاریخ 26 عقرب در پی انفجار ماین مقناطیسی که در موتر مسافربری نوع تونس جابه‌جا شده بود، در ساحه دشت برچی در غرب کابل شدیدا زخمی شد و شام یک‌شنبه (26، جدی) در شفاخانه‌ی ایمرجنسی جان داد. مسوولیت این حمله را گروه داعش بر عهده گرفته بود. او امروز دوشنبه (27، جدی) در غرب کابل در محلی موسوم به «تپه شهدای دانایی» جایی که ده‌ها تن از دانش‌آموزان قربانی حملات انتحاری داعش، آرامیده‌اند، دفن شد.

شکیبا امید، خواهر لطیفه می‌گوید که آن روز بعد از غذای چاشت با مادر و خانواده خدا حافظی کرد و به‌خاطر گرفتن سند تحصیلی خود به دانشگاه رفت. او در رشته‌ی قابلگی تحصیل کرده بود و به تازه‌گی در یکی از شفاخانه‌های خصوصی کابل شامل کار شده بود و نیز می‌خواست تحصیلات خود را در بخش طب معالجوی ادامه دهد.  عصر آن روز حوالی ساعت 5 بعد از ظهر، لطیفه با دختر خاله‌اش در صندلی آخر موتر تونس نشسته بودند، از امیدها و آرزوهای‌شان صحبت می‌کردند که ناگهان موتر آتش گرفت و مسافرین با خاک و خون به زمین خوردند. لطیفه در این انفجار پاهایش را از دست داد.

لطیفه امید. عکس:‌ارسالی به رسانه‌ی رخشانه.

 لطیفه به خواهرش شکیبا امید زنگ زد و گفت که پاهایش  زخمی شده و از او خواست که خود را زود به شفاخانه‌ی محمدعلی جناح برساند. در این حادثه، دختر خاله‌ی او نیز زخمی شده بود.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

لالایی رنج و فقر

یک زن جوان در کابل خودکشی کرد

شکیبا که تازه از تشییع جنازه‌ی خواهرش به خانه  برگشته، در باره‌ی روز انفجار با بغض می‌گوید: «لطیفه زنگ زد گفت که در انفجار پایم زخمی شده به مادرم چیزی نگو که خبر نشود. بیا به شفاخانه. فکر کردم شوخی می‌کند. شفاخانه رفتم. از آن‌جا به شفاخانه ایمرجنسی انتقال داده بودند. دیگر نفهمیدم که در زمین هستم یا آسمان. وقتی آن‌جا رسیدم، لطیفه در حالت کوما بود.»

شکیبا می‌گوید که تمام وجود لطیفه در این حادثه سوخته و هر دو پایش نیز از قسمت زانو به پایین از کار افتاده بود. با درخواست داکتران، شکیبا در شفاخانه اجازه‌نامه‌ی عملیات خواهرش را امضا کرد.

در مدت دو ماهی که لطیفه در شفاخانه ایمرجنسی بستری بود، به خانواده‌اش اجازه‌ی ملاقات داده نشده است. تنها مادرش با «خواهش زیاد» توانسته فقط سه بار لطیفه را ببیند و شکیبا در این مدت، فقط یک‌بار موفق شده تا خواهرش را ببیند. شکیبا می‌گوید: «از این‌که داکتران به ما اجازه‌ی دیدن لطیفه را نمی‌داد، او{لطیفه} مایوس، ناامید و کاملا افسرده شده بود. نان نمی‌خورد. نمی‌دانم چه قانونی است که به خانواده‌ی مریض اجازه ملاقات نمی‌دهد. در حالی‌که مریض، سخت به دل‌داری و حمایت نیاز دارد.»

به گفته‌ی شکیبا، بعد از آن‌که روز سه‌شنبه هفته‌ی گذشته،لطیفه جراحی پاهایش را سپری کرد و به حالت کوما رفت. یک مسوول شفاخانه به خانواده‌ی او تماس گرفت و از وضعیت بدش خبر داد و گفت که او به خون نیاز دارد. «طی سه روز، هر روز، 3 هزار سی‌سی خون نیاز داشت.»

شکیبا از آخرین دیدار خود با خواهرش می‌گوید: «رفتم دیدن لطیفه، هر قدر صدا کردم لطیفم، زندگی‌ام مه آمدم! اما صدایم را نشنید. و هیچ وقت بلند نشد.»

شکیبا می‌گوید، داکتران به آن‌ها گفته بودند تنها به اندازه‌ی «دو ناخن» پای او قطع می‌شود اما امروز در وقت غسل دیدن که پای چپش کاملا قطع شده است.

شکیبا با اشاره به کنج اتاق، می‌گوید که تمام آمادگی‌ها را برای برگشت لطیفه به خانه گرفته بودند. «پنج‌شنبه رفته بودیم برای خرید. تخت خواب، چوکی و همه چیز برایش خریده بودیم. گوشواره و لباس‌های کتانی خریدیم؛ اما همه‌ی آن‌ها یک آرزو باقی ماند. لطیفه نتوانست آن را بپوشد. بوت‌های لطیفه را محکم در بغلم می‌‌گرفتم و گریه می‌کردم  که دیگر نمی‌تواند آن بوت‌های قشنگش را بپوشد.»

شکیبا که می‌گوید که لطیفه خواهرش، دختر بزرگ خانواده بود. همیشه آرزو داشت تا دست پدرم را بگیرد و برای برادرانم نیز کمک شود که در شرایط بهتری درس بخوانند؛ به همین دلیل در کنار تحصیلش، همیشه دنبال کار و درآمد بود.

این دختر جوان مثل ده‌ها دانش‌آموز و دانشجوی دیگر قربانی حمله‌ی داعش در غرب کابل شد. ساحه‌ی دشت برچی در غرب کابل، منطقه‌ی هزاره‌نشین عمدتا شیعه‌مذهب است که در دوران حکومت پیشین و اکنون در دوران طالبان قربانی حملات انتحاری بوده که مسوولیت آن را تاکنون گروه داعش و طالبان بر عهده گرفته‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری