کبرا نادر
پس از دو ماه در سایهی طالبان، برخی زنان کارفرما کارهایشان را از سر گرفتند؛ اما میگویند که اکثریت مشتریان شان را از دست دادهاند.
این گزارش از صحبت با چهار زن کارفرما/سرمایهگذار در شهر کابل تهیه شده که تمام آنها در آرایشگاه، باشگاه ورزشی، دکان لوازم زنانه و کافه موقف مدیریتی دارند.
ماه جبین،(نام مستعار) یک مادر مجرد است که دو فرزند دارد. او مالک یکی از باشگاههای ورزشی زنانه در شهر کابل است. ماه جبین از چگونگی ایجاد کارش به رخشانه میگوید:« پنج سال پیش در این باشگاه مربی بودم؛ اما با سختی تمام پول پیدا کردم و در این باشگاه شریک شدم، وضعیت کارم که بهتر شد باشگاه را از شریکم خریدم و به تنهایی صاحب اینجا شدم.»
او پس از نزدیک به دو ماه از سقوط کابل دروازه باشگاه را باز میکند و با گذشت چند روز میبیند که هیچ زنی بر نمیگردد. او در مورد کارش قبل از طالبان میگوید که کار و درآمدش خیلی خوب بوده و به راحتی از پس زندگی خود و فرزندانش بر میآمده است، اما حالا بعد از گذشت دو ماه از حکومت طالبان مشتریهایش به کلپ برنگشته اند.
ماه جبین با نگرانی از وضعیت خاطر نشان میکند که برخی از مشتریهایش مهاجر شده و برخی دیگر با از دست دادن وظیفههای شان دیگر به باشگاه نمیآیند.
وی تاکید میکند:« نبود مشتریهایم یعنی نبود کار من. هر شب وقتی میخواهم بخوابم به این فکر میکنم که فردا چه خواهد شد و اگر وضعیت کار من خوب نشود چه کسی از من و بچههایم محافظت خواهد کرد.»
این قصه مختص به باشگاههای ورزشی زنانه نیست. با حضور طالبان زنان بیشماری کارشان را از دست دادهاند و چرخهی اقتصادی آنها از کار افتاده است.
مدینه ۲۵ساله یک فروشنده است، او سه سال پیش یک دکان کوچک با سرمایه شخصی در یکی از فروشگاههای شهر کابل باز کرد. مدینه به رسانهی رخشانه میگوید:« من از کارم طی این سه سال با مشکلاتی که برای خانمها داشت راضی بودم، اما با آمدن طالبان همه چیز تغییر کرد، ترس و نا امنی بیشتر، اما کار و درآمد کمتر شده است.»
وی میافزاید که دو هفته بعد از سقوط حکومت به دست طالبان دکان کوچکاش را باز کرده و به کارش برگشته است؛ اما هر روز با ترس از خانه اش بیرون میشود که مبادا طالبان مانع رفتن او به دکاناش شوند.
مدینه در کنار کار فروشندگی در یکی از دانشگاههای خصوصی دانشجوی رشته اقتصاد نیز بوده است. او میگوید که با شروع درس دانشگاههای خصوصی در حکومت طالبان او به دانشگاه نرفته است زیرا به طالبان اعتماد ندارد و از بسته شدن دانشگاههای خصوصی به روی زنان میترسد و ترجیح میدهد فیس دانشگاه را پس انداز نماید.
اینجا زنانی را هم داریم که دقیقا چند ماه قبل از حضور طالبان با سرمایهگذاری هنگفت شروع به فعالیت کرده بودند؛ اما با سقوط کابل تمام دارایی و حرفهی آنها ضرب صفر شده است.
عزیزه ۳۰ساله یکی دیگر از این زنان شاغل است. او به تازگی قبل از سقوط حکومت با سرمایه سه صد هزار افغانی با کمک یکی از دوستانش آرایشگاه باز کرده است.
وی میگوید کاش آرایشگاه باز نکرده بود و سرمایهاش را از دست نداده بود.« حالا که کار نیست تا بتوانم سرمایهام را دوباره جمع کنم، حتی وسایهای آرایشگاه هم به فروش نمی رود که دکان را بسته کنم.»
او مانند بسیاری از آرایشگاههای دیگر روی عکس چهره عروس در پشت شیشه دکاناش را رنگ کرده است و میگوید من میترسم که طالبان داخل دکانام نشوند.«هر روز بسیار احتیاط میکنم و مانند سابق در دکان موسیقی گوش نمیدهم.»
عزیزه میافزاید مشتریها خیلی کم شده است. انگار زنان دیگر علاقهای به زیبا بودن ندارند، حتی عروس ها آرایشهای بسیار ساده را برای عروسیشان انتخاب میکنند.
نیکی تبسم، سه سال پیش با هدف حمایت از زنان یک کافه را به ارزش یک میلیون افغانی در شهر کابل ایجاد کرد که به شمول خود او ۸ زن دیگر نیز در این کافه مشغول کار بودند، اما بعد از سقوط دولت خانم تبسم و ۸ کارمند او بیکار و خانهنشین هستند.
خانم تبسم میگوید:« طالبان به زنان اجازه کار و تحصیل ندادهاند بنابر این من و همکارانم از اینکه طالبان در کافه بیایند و ما را لتوکوب کنند میترسیم.»
خانم تبسم دانشجوی رشته حقوق یکی از دانشگاههای خصوصی است، اما به دلیل مشکلات اقتصادی و کمرنگ بودن دانشجویان دختر در دانشگاههای خصوصی از رفتن به دانشگاه خوداری کرده است.