رسانه رخشانه
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری
En
حمایت
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
رسانه رخشانه
حمایت

روایت زنان؛ با گذشت بیش از دو سال به هیچ چیزی عادت نکرده‌ام

۷ دلو ۱۴۰۲
روایت زنان؛ با گذشت بیش از دو سال به هیچ چیزی عادت نکرده‌ام

عکس: آرشیف/ رسانه‌ی رخشانه.

فروزان فرهمند

دانشجوی صنف سوم دانشگاه بودم. هر روز متواتر برای اهداف خود تلاش می‌کردم. در روز ۱۵ آگست  در صنف بودم که خبر سقوط کابل را شنیدم. فکر نمی‌کردم این سقوط چنان زخم عمیقی بر پیکر زنان وارد کند که التیام‌ناپذیر باشد. من به یک‌باره از تمام پله‌هایی که در بیست سال زندگی‌ام ساخته بودم، پایین افتادم.

می‌دانم که دیگر قرار نیست فارغ شوم یا حداقل حالا بسیار سخت‌تر از چیزی است که تصور می‌شود. دیگر خبری از استقلال مالی نیست. هضم چنین فاجعه‌ای برایم دشوار است؛ اما هنوز هم با گذشت بیش از دو سال، به هیچ چیزی عادت نکرده‌ام. حسرت‌های زیادی به دلیل برآورده نشدن آرزوهایم بر دلم تلنبار شده است. با این‌که هر روز شکنجه می‌شوم؛ اما عطش دانشگاه و حضور در عرصه‌ی عمومی و سیاسی در من نمرده است.

نگاه اطرافیانم به من تغییر کرده است. احترام آن‌ها به من کم‌رنگ شده است. حس می‌کنم دیگر من فقط به چشم یک دختر که جایش در خانه است، دیده می‌شوم. این تغییر نگرش آزار دهنده و ناامید کننده است، زیرا به ایده‌ی زن‌ستیزی طالبان کمک می‌کند که راحت‌تر در جامعه جای پا باز کنند.

آن روز را هرگز فراموش نمی‌کنم که موتر طالبان پیش پای من توقف کرد. مردی با دستار طالبانی مرا به خاطر لباسی که بلندی آن تا ساق پای من‌ می‌رسید، مورد سرزنش و مواخده قرار داد. با این‌که از زندانی شدن و یا شکنجه ترسیده بودم؛ اما انتظار رفتاری جز این را از طالبان ندارم. روح من زمانی در این حادثه زخم عمیقی برداشت که دو پسر جوانی که در حال آمدن از پشت سر من بودند، به من زخم زبان زدند.

این مطالب هم توصیه می‌شود:

روایت زنان؛ زخم‌ خوردم، زندانی شدم، اما هنوز ایستاده‌ام

روایت زنان؛ یک رؤیا، هزار در بسته

آن‌ها در بین خود می‌گفتند: «خوب شد، این‌ها باید تنبیه شوند تا طرز لباس پوشیدن خود را یاد بگیرند.»

 یا آن مرد کهن‌سالی که در کنار دکه‌ی خوراکه‌فروشی بر عصایش تکیه داده بود و با صدای بلند این کار طالبان را تحسین می‌کرد. او با خنده گفت: «نمیفهمن حکومت امارت است، حضور زنان در بیرون ممنوع است.»

یک نفر از آن جمعیت پیدا نشد که از من حمایت کند یا دست‌کم مرا دل‌داری دهد، در حقیقت این مساله مرا نگران‌تر می‌کند. مادامی‌ که جامعه از طالبان حمایت نکند، افکار و اعمال طالبان راه به جایی نخواهد برد. یقین دارم که طالبان هرچه دوام کند، من و دخترانی مثل من دوباره از همان جایی شروع خواهیم کرد که متوقف شده بودیم.

 مدت طولانی است که چشم به راه معجزه‌ای هستم که قرار است اتفاق بیافتد؛ روزی که طالبان سراسیمه و پریشان از دروازه‌های کابل بیرون شوند. هر شب خواب دانشگاه را می‌بینم، برای همین، دختران این سرزمین به هیچ‌ چیزی عادت نخواهند کرد.

حرف آخر، خواست ما از جامعه و خانواده‌ها خیلی ساده و قابل اجرا است؛ اگر نمی‌توانید در مقابل طالبان ایستاد شوید، دست‌کم در کنار این گروه هم ایستاد نشوید. دختران را تحقیر نکنید. فشار مضاعف را در درون خانه‌ها بر شانه‌های زنان و دختران تحمیل نکنید. اجازه بدهید که این بار زنان افغانستان شکست طالبان را رقم بزنند.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • درباره رخشانه
  • هیات امناء
  • اصول و خطوط کاری
  • تماس با ما
FR Fundraising Badge HR

Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT

Copyright © 2024 Rukhshana

English
نتایجی یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج جستجو
  • خبر
  • گزارش
  • تحلیل و ترجمه
  • پرونده
  • روایت
  • گفت‌و‎گو
  • ستون‌ها
    • عکس
    • دادخواهی
    • آموزش
  • درباره رخشانه
    • هیات امناء
    • اصول و خطوط کاری