این که زنان بومی افغانستان علیه تروریستان اسلحه گرفته و به میدان جنگ آمدهاند حرف تازهای نیست. آنها در هر مقطعهی زمانی که دیدند خانه، جان و آزادیشان در خطر است، در مقابل تروریستان ایستادند. اما اینبار در بحبوحه جنگ و صلح در زیر چتر نظام جمهوریت و حضور نیروهای بینالمللی و ملیشههای محلی مردانه؛ گروههای زنانه نیز علیه طالبان رژه میروند. زنانی با لباسهای سنتی دست و پاگیر با تنههای تنومندی که کارهای سخت زراعتی کردهاند و کار بیمزد خانهداری؛ سرخ، سبز و گلابی که ضد جنگاند و اما اسلحه بهدست در برابر تروریستان قدرتنمایی میکنند.
اینبار زنان نه با پنهان کردن هویتشان بلکه با پررنگتر کردن ارزشهای ظاهری زنانهشان به میدان جنگ آمدهاند. آنها به میدان آمدهاند تا نگذارند مردان به تنهایی بجنگند و معامله کنند و تاریخ بسازند. زنان آمدهاند که حضور فراموش شدهشان را به روی مردان جنگجو بکشند و بگویند که شما تنها با مردان نمیجنگید.سلاح بدست گرفتند که یک تاریخ مظلومیت و بودن در پستوی خانه را فریاد کنند و بگویند که این جغرافیا تنها از آن مردان نیست. حالا که شما راهی جز جنگ برای بیشتر تسلط یافتن بالای ما ندارید؛ پس این قسمت ماجرای جنگ و صلح را مساویانه اگر نه، مطلقن فراموش شده هم نه، بازی میکنیم.
تااکنون هرچند زنان نقش اندکی در جنگ و تقسيم قدرت داشتهاند؛ اما آنچنان چشمگیر نبوده که آنها را از حاشیهی موضوع و مسئلهی قدرت، هیچگاه به متن نیاوردهاست. بهويژه در افغانستان زنان سهم کوچکی از قدرت را هم دارا نبودهاند؛ با آن که حجم کلانی از روان و عاطفهی جنگها را بهدوش کشیدهاند. از گذشته تا کنون تنها در میدان نبرد نبودهاند، در حالی که هزینهی بیشتری نسبت به مردان از لحاظ عاطفی پرداخته و مسئولیت خانوادگی را به شانه کشاندهاند.
زنان در برخی از ولایتهای افغانستان بهخصوص غور، جوزجان و… اسلحه به شانه کشیده و نگهبان روستاهای شان شدهاند. آنها از مرحلهی قربانی صرف جنگ بودن عبور کردهاند و عملا علیه افراطیت و جنگ ناعادلانه مردانه به پا ایستادند.
زنان غوری پس از یک اطلاعیه که از سوی طالبان در نقاطی از شهر فیروزکوه پخش شده بود، به خشم آمده و بر ضد دستور و حکمهای افراطی و زنستیز آنها مسلح شدند. محتوای این اطلاعیه «خواهران عزیز حجاب را مراعات کرده و بدون محرم در شهر گشت و گذار نکنید» بود. زنان غوری آن را توهین به حق آزادی و شهروندیشان خوانده و با هم بسیج شدند تا علیه هرگونه زورگویی و قلدری آنها بايستند. غور از جمله ولایتهای است که شاهد سنگسار و قتلهای زیادی بوده و همواره زنان از ناحیهی ایدئولوژیهای افراطی و جنسیتزده آسیب دیدهاند.
زنان اینبار در ولایت غور که شاهد صدها نوع رفتار افراط گرایانه بوده، با سلاح اعتراض کرده و تنفرشان را تنها در اسلحه یا همان چیزی که تروریستان با آن مجهز اند و سالها قلدری کردهاند، تبارز دادند.
حضور زنان حتا بهشکل ملیشههای محلی نمایانگر آگاهی و بیزاریشان از جنگی است که سالها صرفا بهگونه قربانی در آن به نمایش گذاشته میشد و یاهم مردان در جنگ از زنان برای تضعیف روحیه گروه مخالفش استفاده میکردند. حالا این زنان با تفنگی در دست و هیبت زنانه به آن باورهای جنسیتزده پشتپا زدند. اینگونه رژه رفتنهای زنان در برخی ولایتها طالبان را عصبانی کرده و آنها متوجه میشوند که اینبار نه تنها با یک قشر خاص بلکه با تنفر تمام شهروندان روبهرو خواهند شد.
مسلح شدن زنان دستکم هشداری برای طالبان است که دیگر جایی برای حکمرانی ایدئولوژی آنها در این کشور باقی نمانده و حوصلهی همه بهخصوص زنان در برابر آنها صفر است.