الیاس احمدی
با حاکم شدن طالبان بر افغانستان، بیشترین آسیب را زنان کشور متحمل شدهاند. در حدود هفتماه حاکمیت این گروه، از وضع محدودیتهای گسترده علیه زنان گرفته تا سنگسار و قتلهای مرموز و فجیع بر سر زنان در افغانستان آمده است.
بربنیاد خبرهای نشر شده در رسانهها، حداقل ۴۵ زن در هفتونیم ماه حکومت طالبان در پی سنگسار، قتلهای مرموز، خودکشی، تیراندازی طالبان و خشونتهای خانوادگی، جانهای شان را از دست داده اند. علاوه بر این، دو تن از زنان، از مدتها بدینسو مفقود اند. در این گزارش به گونه نمونه به چند مورد قتل به صورت مفصل پرداخته شده است.
خانوادههای عالیه عزیزی نظامی پیشین از ولایت هرات و مهسا دانشآموز مکتب از ولایت بلخ، چندین ماه است، از آنها خبری ندارند.
قتلهای مرموز زنان و دختران در این اواخر افزایش چشمگیری داشته است. بررسیهای رسانهی رخشانه نشان میدهد که در یکو نیم ماه اخیر دستکم ۲۵ زن در افغانستان جانش را از دست داده است. از این میان ۱۶ زن بگونهای مرموز و بعضیهم بهصورت فجیع به قتل رسیدهاند.
قتلهای مرموز در یکونیم ماه اخیر عمدتاً در ولایتهای کابل، بامیان غور، بادغیس، کاپیسا، قندهار و بلخ رخ داده است.
زنان قربانی قتلهای مرموز
ثمرگل، نماینده زنان قریه «دور بافان» در ولایت کاپیسا به تاریخ (۲۲ حوت) به قتل رسید. مدتی بعد، به تاریخ (۲۸ حوت) جسد زنی بدون سر از ناحیه سوم شهر قندهار پیدا شد.
در کمتر از ۱۵ روز گذشته، چهار زن در ولایت بادغیس به قتل رسیدند. از میان این چهار تن، دو تن آنها در ولسوالی جوند بادغیس، یکشنبه (۷ حمل) هنگام بیرون شدن از خانه، بگونهای مرموز به قتل رسیدند. در همین حال در ماه عقرب سال گذشته نیز یک زن جوان در ولسوالی مقر این ولایت، بگونهای مرموز جانش را از دست داده بود.
همانگونه که تا کنون بیشترین اعتراضات زنان در ولایت کابل بر علیه طالبان راهاندازی شده است، بیشترین قتلهای مرموز نیز به همین ولایت تعلق میگیرد. در اولین قربانی قتلهای مرموز زنان در کابل، جسد فروزان دختر ۱۳ساله به تاریخ (۹ میزان) سال گذشته از مربوطات حوزه ۱۸ شهر کابل پیدا شد. پس از این حادثه، افراد ناشناس، یک زن بنام عیدییما که در حکومت پیشین کارمند وزارت اطلاعات و فرهنگ بود را همراه با دو دخترش، روز سهشنبه (۱۹ دلو) سال قبل، در ناحیه هفتم شهر کابل به قتل رساندند. علاوه بر این، از ۱۵ حوت سال پیش تا کنون دو دختر جوان دیگر نیز بگونهای مرموز جانهای شان را از دست دادهاند.
در کمتر از یک ماه بعد از قتل عیدییما و دو دخترش، باشندگان ناحیه سیزدهم شهر کابل به تاریخ (۱۵ حوت) جسد دختر جوانی را از روی زبالهها یافتند. در آخرین مورد در کابل، جسد زن جوانی از نزدیک شهرک امید سبز که بصورت فجیعی به قتل رسیده بود، پیدا شد.
در ولایت بلخ نیز چندین دختر جوان در ماههای اخیر به قتل رسیدهاند. بر اساس گفتههای باشندگان شهر مزار شریف، از آغاز حاکمیت طالبان تا کنون، حداقل ده زن در این ولایت بگونهای مرموز به قتل رسیده اند که در مواردی، مردم به دلیل ترس از طالبان نخواستهاند این قتلها رسانهای شود؛ اما گزارشهای رسانهها نشان میدهد که از آغاز حاکمیت طالبان تا کنون دستکم چهار دختر جوان در ولایت بلخ بگونهای مرموز جانهای شان را از دست داده و یک دختر جوان هنوز مفقود است. در آخرین مورد، نفیسه بلخی که در شفاخانهی «علیچوپان» مزار شریف قابله بود، هنگام برگشت از وظیفه در مربوطات حوزه هفتم شهر مزار بگونهای « فجیع» کشته شد. به گفتهای شماری از باشندگان ولایت بلخ، کنشگران فضای اجتماعی و نزدیکان نفیسه، طالبان او را به جرم نداشتن محرم در موتر حامل شان، پس از شکنجه و قطع اعضای بدنش، به قتل رساندهاند.
افزون بر این، پس از سقوط حکومت پیشین، در ولایتهای قندهار، بامیان و غور نیز ۳ زن بگونهای مرموز و در موردی، فجیع به قتل رسیده است.
باید افزود، تنها قتلهای مرموز نیست که از زنان افغانستان زیر پرچم طالبان قربانی میگیرد؛ بلکه در مواردی، طالبان بهصورت مستقیم عامل قتل دانسته شدهاند. نیروهای طالبان در اولین هفتههای حکومت شان، نگار؛ زنی که در حکومت قبلی پولیس بود را به تاریخ (۱۳ سنبله) سال گذشته گلولهباران کردند. در اواخر ماه دلو سال گذشته، طالبان یک زن را در ولسوالی نسی ولایت بدخشان سنگسار و جانش را گرفتند. یک ماه پس از این حادثه، افراد گروه طالبان زن دیگری را در ولسوالی تیورهای ولایت غور گلولهباران کردند.
این درحالی است که پس از آغاز حاکمیت دوبارهای طالبان چندین زن در پی تیراندازیهای افراد این گروه، در کابل و ولایات نیز به قتل رسیده است.
در ۲۴ حوت سال گذشته شماری از زنان فعال در کابل طی اعتراضی، طالبان را عامل قتلهای هدفمند و زنجیرهی زنان خواندند. معترضان در اعلامیهی از طالبان خواسته بودند که دست از قتل و کشتار مردم بردارند و مردم را بیشتر خشمگین نسازند:« در این اواخر قتلهای هدفمند و زنجیرهای زیادی از سوی گروه امارت صورت گرفته است. فعالین مدنی باور دارد که عملکرد گروه طالبان مخالف همهی هنجارها و عرف بینالمللی بوده و در تضاد با حقوق و ارزشهای بشری می باشد. فعالان مدنی [از طالبان] میخواهد که از اعمال وحشیانه و غیرانسانی خویش دست بردارید، چون خشم مردم، خشم خداست و مردم بیشتر از این تحمل کرده نمیتواند.»
عامل و مسوول کیست؟
محمد محقق، رهبر حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، با اشاره به قتل نفیسه بلخی در صفحهی فیسبوکش نوشته است که نفیسه پنجمین دختری است که از یک قوم مشخص، توسط تفنگداران طالبان کشته شده است: «این جنایتهای وحشتناک کارنامه سیاهی باشد برای مدعیان دروغین حکومت اسلامی که در قرن ۲۱ دروازههای مکتبها را بروی دختران بسته میکنند و برای دختران اینگونه محکمههای صحرایی برپا میکنند.»
در همین حال شماری از فعالان حقوق زنان با ابراز نگرانی از افزایش قتلهای مرموز زنان در این اواخر، طالبان را مسوول اصلی این قتلها میدانند.
عارفه فاطی، فعال حقوق زنان میگوید که با حاکمیت طالبان قتلهای ناشی از خشونت خانودادگی و قتلهای مرموز افزایش یافته است و اکثریت قربانیان دختران جوان هستند. او میافزاید، عامل اصلی این قتلها، گروه طالبان است: «در بعد داخلی، آنها با کشتن دختران جوان میخواهند پیامی را به تمام زنان این کشور مخابره کنند که اگر آنها صدای اعتراض شان را بلند کنند یا با طالبان مخالفت کنند، به سرنوشت مشابهی مواجه خواهند شد.»
از سوی دیگر، به باور این فعال حقوق زنان، با تسلط طالبان بر کشور، فکر زن ستیزانه و طالبانی در میان مردان افغانستانی افزایش یافته و همین امر باعث افزایش خشونتهای خانوادگی در مقابل زنان شده که در چندین مورد باعث قتل زنان شده است.
حکیمه علیزاده، فعال حقوق زنان، با ابراز نگرانی از افزایش قتلهای مرموز زنان میگوید که نبود نهادهای حامی حقوق زنان، عدم رسیدگی به قضایای قتل زنان و محدودیت رسانهها، میتوانند از دلایل عمدهای قتلهای مرموز زنان باشد. او با اشاره به اینکه ممکن است در مواردی، عامل این قتلها طالبان باشد، میگوید: «دیدگاه طالبان در قبال زنان منفی و افراطی است. فعالان زن از هیچ مصونیت جانی برخوردار نیستند… و در بیشتر قتلهای صورتگرفته، قربانیها کسانی بودند که با رویکرد طالبانی مخالف بودهاند.»
مونسه مبارز فعال عرصه حقوق زنان با اشاره به عامل اصلی قتلهای مرموز زنان به رسانه رخشانه میگوید، چهار دلیل عمده مبنی بر اینکه مسوول اصلی این قتلها طالبان است وجود دارد. نخست اینکه زن در ایدئولوژی طالبان عامل بدبختی شناخته میشود. دوم اینکه مکتب فکری و اجندای سیاسی طالبان از آغاز شکلگیری این گروه تا کنون، بر اساس قتل، کشتار، جنایت و ایجاد ترس بنا شده است. هرنوع تغیراتی را میخواهند از همین راستا بر جامعه تحمیل کنند.
از جانبی هم افراد این گروه در چنین شرایطی، غریزهای شدیدی در قتل و کشتار یافتهاند. سوم اینکه بسیاری از افراد طالبان، زنان را عامل به رسمیت نشناختهشدن شان از سوی جامعه جهانی میدانند. دلیل چهارم قتلهای مرموز زنان از نظر این فعال حقوق زن: «آنها برای بقای خود، رعب و وحشت خلق میکنند و زنان را به قتل میرسانند.»
خانم مبارز میگوید، افراد گروه طالبان اگر در قتل زنان دست نداشته باشند، بازهم مسوولیت اصلی بر عهده این گروه است: « فعلاً کسی غیر از آنها بر جامعه حاکم نیست و نباید در پی ناکامیهای آنها زنان به قتل برسند.»
اما طالبان عمدتا در پی فتل زنان سکوت اختیار کردهاند. دستکم وعده پیگیری پروندههای آنان را داده است. رسانهی رخشانه با تلاشهای زیاد موفق نشد نظر سخنگویان طالبان را بگیرد. از جمله انعامالله سمنگانی، از سخنگویان گروه طالبان حاضر نشد به سوالات رسانهی رخشانه پاسخ دهد.