بهاره؛ دختری که دیگر هرگز به خانه ذکیه سر نمیزند
پدر زودتر از همه خبر شده که دوباره یک مرکز آموزشی هدف حمله انتحاری قرار گرفته است. میپرسد که بهاره...
پدر زودتر از همه خبر شده که دوباره یک مرکز آموزشی هدف حمله انتحاری قرار گرفته است. میپرسد که بهاره...
خانه محمد ضیا نزدیک به آموزشگاه کاج است، کوچه شلوغی است. روی دروازه خانه محمد ضیا تصویری غمانگیز با نوشته«دخترم»...
بیشتر بخوانیدنازنینها از یک قریه بودند. ۱۲ سال مکتب با هم تمام کردند. بعد از مشکلات فراوان، یک سال قبل کابل...
دو هفته قبل از حادثه حمله مرگبار انتحاری بر آموزشگاه کاج، تاریخ امتحانات کانکورمعلوم شد. در چهره بشاش و همیشه...
بیشتر بخوانیدخوب بهخاطر دارم که در صنف چگونه تشویق مان میکنی و انگیزه میدهی؛ ولی باور کن سخت است روی این...
بیشتر بخوانیددر حالیکه بحثهای تند وتنشآلود در مورد ابتداییترین حقوق اساسی زنان و دختران بعد از سقوط دولت افغانستان و به...
بیشتر بخوانیدما باهم و در کنار هم فریاد میکشیدیم که نسل کشی هزاره ها را متوقف کنید، تحصیل حق ماست، تعلیم...
بیشتر بخوانیدسر خود را پایین گرفت، طوری که اگر از پشت سر به او میدیدی، انگار سرش روی تنش گذاشته و...
بیشتر بخوانیداین خاطرات تلخ به سبب در خواست یک دوست به کلمات تبدیل شده است، وگرنه هیچ ایدهیی برای نوشتن آن...
بیشتر بخوانیدخوب به یاد دارم. بیولوژی خواندیم. سیستم اعضای بدن آخرین درس ما از مضمون بیولوژی بود. قرار بود فردایش من...
بیشتر بخوانیدRegistered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT
Copyright © 2024 Rukhshana