آمدن طالبان، مرگ آرزوها بود
آن شب همه مان زود به اتاق خواب رفتیم. شوهرم نزدیک پنجره سیگارش را روشن کرد و هر دویمان در...
بخوانید...Detailsآن شب همه مان زود به اتاق خواب رفتیم. شوهرم نزدیک پنجره سیگارش را روشن کرد و هر دویمان در...
بخوانید...Detailsپس از اتفاقات اخیر حس عجیبی دارم. تمام وجودم درد میکند، گویی دست و پایم را بستهاند و توان حرکتم...
بخوانید...Detailsگروه طالبان دارد ما و هویتهایمان را حذف میکند؛ اما برای زندهماندن، ما هر رد پایی از خود مان و...
بخوانید...Detailsچیزی در دلم فرو ریخت و آهسته آهسته ضربان قلبم بالا میرفت. سراسیمگی مردم خبر از اتفاق ناگواری میداد که...
بخوانید...Detailsآفتاب تا نیمههای کوه بابا را پوشانده است. برای خوردن صبحانه که معمولا یک پیاله چای سبز و یک قاشق...
بخوانید...Detailsدر پایین، شرح این سفر حقارت بار را برایتان نوشتم تا بدانید ما چقدر برای تن ندادن به زندگی زیر...
بخوانید...Detailsروزی که طالبان آمدند، کابل شهر ارواح شد، شهری که در آن امید و آرزوهای من برای آیندهای روشن مرد...
بخوانید...Detailsوقتی تظاهرات ما را به آشوب کشاندند، بیشتر از چهار زن را مورد لتو کوب قرار دادند. یک زن را...
بخوانید...Detailsمردی به ظاهر بسیار آراسته و زیبا، زیر پایش موتر کرولای به رنگ سرمهای و مدل ۲۰۰۰، از همان لحظهی...
بخوانید...Detailsاین جمله امشب به طور عجیبی بر مغزم هجوم آورد. میدانید چرا؟ من در خانوادهی با جمعیت ۱۵ نفر زندگی...
بخوانید...DetailsRegistered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT
Copyright © 2024 Rukhshana