نامه به دخترانم؛ برای یک پدر چقدر سخت است که جاهلان کودکی دخترانش را بدزدند
گلهای باغ زندگیام! ای عزیزانی که وجود تان بهسان بارانِ رحمت الهي در باغچهی قلبم طراوت آفرید و زندگیام را...
بیشتر بخوانیدگلهای باغ زندگیام! ای عزیزانی که وجود تان بهسان بارانِ رحمت الهي در باغچهی قلبم طراوت آفرید و زندگیام را...
بیشتر بخوانیدپسرم که عضو«کماندوهای» ارتش پیشین افغانستان بود، در هجده ماه گذشته همیشه از یکجا به جای دیگر فرار میکرد تا...
بیشتر بخوانیدبهار و هوای کابل ملایم است. در یکی از پسکوچههای«تایمنی» به سوی خانهی سلیمه میروم. زنی که در برزخ دشوار زندگی زیر...
بیشتر بخوانیدتو میدانی و آگاهی که هردوی ما برای تحقق آرزوها و شگوفایی آیندهات برنامههای زیبا و دستیافتنی بافته بودیم. آنگاه...
بیشتر بخوانیددر میان دود برخواسته از تنور، هنوز چشمان سیاهش نافذ و درخشان به نظر میرسند. نور آتش بر صورتش تابیده...
بیشتر بخوانیددر قدم نخست برایت از خودم میگویم. ببخش که برایت از رنج، ظلم و بیعدالتی که در این سرزمین بر...
بیشتر بخوانیدچند روز پیش، نزدیکیهای ظهر وارد کافهای شدم. جاییکه اگرچه تابلوی بزرگ یا نمای بیرونی پرجلوهای ندارد؛ اما برای تمام...
بیشتر بخوانیدبرای این که لحظهای از این دنیای پر رنج بیرونش کنم، برایش گفتم، خیر است جان مادر. از این روزها...
بیشتر بخوانیدمیدانم اینروزها و حتا ثانیههایش بر روی دوشات چقدر سنگینی میکند. خوب میدانم این قلب بلورینت هنوز امید پرواز از...
بیشتر بخوانیددر ﺳرزﻣﯾن ﻣﺎدریات، ﺑﮫ اﯾن دﻧﯾﺎیِ ﭘر از ﺧوﺑﯽ و ﺑدی، زﺷﺗﯽ و زﯾﺑﺎﯾﯽ ﭼﺷم ﮔﺷودی. ﮔاهﮕﺎھﯽ از اینکه تو...
بیشتر بخوانیدRegistered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT
Copyright © 2024 Rukhshana