روایت زنان؛ به یاد خاطرات خوش مکتب
دیریست که صدای زنگ مکتب دیگر در گوشم طنین نمیاندازد. آن صدای آشنایی که نوید شروع روزی پر از شور ...
دیریست که صدای زنگ مکتب دیگر در گوشم طنین نمیاندازد. آن صدای آشنایی که نوید شروع روزی پر از شور ...
تاریخ پنجم جدی، روزی است که برای همیشه در دفترچه خاطراتم به عنوان نقطه تلخ دیگری ثبت شد. روزی که ...
با این که طالبان و فکر طالبانی صدای مرا حرام کردهاند؛ اما من فاش میگویم، آری! تو از من میترسی. ...
شاید هیچگاه نتوانم عمق درد و رنجهایی را که در این سه سال تحمل کردیم، به طور کامل بیان کنم. ...
باری استادم برایم ضرب المثل معروفی را نقل کرده بود که معنایش را امروز بهتر درک میکنم. گفته بود: «نباید ...
ساعتها در اتاق کارش روی چوکی چوبیای که دارد مینشیند. به گفتهی خودش، با نگاه به آلبوم مدلهای مو که ...
زهرا، زن ۳۱ ساله، به تازگی فرزندی به دنیا آورده است. به آهستگی گهوارهی دخترش را تکان میدهد و زیر ...
بیشتر از دو سال از تسلمدهی افغانستان به طالبان میگذرد. زنان و دختران کشورم محروم از حقوق و آزادیهای اولیه، ...
مقابل برچیسنتر مثل همیشه شلوغ بود. رخشانه همراه دوستانش از برچیسنتر بیرون شده و در کنار خیابان، منتظر موتر کوتهسنگی ...
روایتهایی را که میخوانید، تجربه دو زن از بازداشت و زندان طالبان در افغانستان است. حکیمه مهدوی دختر معترض 25 ...
Registered Charity No 1208006 and Registered Company No 14120163 - Registered in England & Wales - Registered office address: 1 The Sanctuary, London SW1P 3JT
Copyright © 2024 Rukhshana
آخرین دیدگاه ها